Abstract:
در این مقاله به بررسی استعارههای مفهومی با محوریت بنمایة دل در «مرصادالعباد» پرداخته میشود تا طرز تلقّی نجم رازی به عنوان نویسندة یکی از امهات آثار منثور فارسی در تاریخ نثر عرفانی از نظر مفهوم کلیدی دل روشن شود. برای این منظور، پس از استخراج استعارههای زبانی، گزارشی از استعارههای دل ارائه، سپس تشخیص استعارههای مفهومی انجام شده و پس از پردازش و تحلیل آنها درنهایت این نتیجه حاصل شده که استعارهپردازیهای رازی برخاسته از سه استعارة اصلی است که عبارتند از: «دل ماده است»، «دل مکان است» و «دل انسان است». مراحل شناخت و دریافت اندیشة شیخ، حول محور مفهومیسازی دل به مثابة مکان میگردد. فراوانی قلمرو مبدأ مکان از آن جهت است که همة احوال بر دل سالک وارد میشود. انتخاب بیشتر قلمروهایی که با دربار و پادشاه در ارتباطند، بیانگر دیدگاه درباری و وابستگی او به دربارها است. همچنین انتخاب بیشتر استعارهها برای تجسمی کردن مفهوم دل براساس دیدگاه و بینش قرآنی و مذهبی وی است. عرفان شهودی و تصوف خاص وی؛ یعنی جمع بین عشق و عبادت نیز در استعارهسازیهای او اثرگذار بوده است.
In this paper the conceptual metaphors with the core of Heart in Mersad-ol-Ebad are explored, in order to clarify the way Najm al-Din Razi as the author of one of the Persian proses work in the history of mystical prose in terms of the key concept. For this purpose, after the extraction of linguistic metaphors, a report is presented about the metaphors of the heart, then the discovery of conceptual metaphors is carried out, and after processing and analyzing them, it is finally concluded that the mysterious metaphors come from three main metaphors: "heart as substance", "heart as place" and "heart as human". Cognition levels and understanding of Sheikh's thought is based on conceptualizing "heart as place". The abundance of the territory of the origin of the place is due to the fact that all the people enter the heart of the seeker. The greater choice of territories that somehow interact with the court and the king expresses the court's perspective and his dependence on the courts. Also, selecting of more metaphors for visualizing of "heart" is based on his Quranic and religious insight. His intuitive Mysticism and special Sufism, meaning the combination of love and worship, has been influential in his metaphors.
Machine summary:
تحليل شناختي استعاره هاي دل در مرصادالعباد مژگان ميرحسيني استاديار، گروه زبان و ادبيات فارسي ، دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد، ايران ابراهيم کنعاني استاديار، گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه کوثر بجنورد، بجنورد، ايران چکيده در اين مقاله به بررسي استعاره هاي مفهومي با محوريت بن مايۀ دل در «مرصـادالعباد» پرداختـه مـيشـود تـا طرز تلقّي نجم رازي به عنوان نويسندة يکي از امهات آثار منثور فارسي در تاريخ نثر عرفاني از نظر مفهوم کليدي دل روشن شود.
از آنجا که قلمرو ادبيات عرفاني درون انسان است ، درونـي و شخصـي بـودن اين دريافت ها موجبات ابهام آن را فراهم ميآورد و به همين دليل ، زبان با امکانات عـادي خود قادر به انتقـال ايـن حـالات درونـي نيسـت و بـه سـوي «قطـب اسـتعاري» کـه مجـال وسيع تري براي انعکاس احوال دروني و تجربيات در اختيار او قرار مـيدهـد، متمايـل مـي شود (فتوحي و علينژاد، ١٣٨٨).
تجسـم ، يکـي از مفاهيم کليدي زبان شناسي شناختي اسـت کـه بـراي نشـان دادن اهميـت بـدن ، تجربـه و محيط در اين رويکرد به کار ميرود و با اسـتفاده از آن ويژگـيهـا و فعاليـت هـاي انسـاني براي پديده هاي غيرانساني به کار گرفته ميشود.
شايد مبناي انتخاب اين استعاره براي دل براساس حديثي از پيامبر (همان ) باشد که فرموده : «لا اله الا الله ينبت الايمـان فـي القلـب کمـا ينبـت المـاء البقلـه » و ايـن بيـانگر ديدگاه مذهبي نجم رازي است .
در اسـتعاره هـاي گـروه نخسـت ، استعارة «دل به مثابۀ آينه است » بيش از ديگر استعاره ها مـورد توجـه رازي بـوده و ايـن بـه دليل عرفان شهودي و تصوف خاص وي است که دل را همچـون آينـه اي مـيدانـد بـراي جلوة حقايق .