Abstract:
علامه طباطبایی در اوایل دهه بیست، نظریة ادراکات اعتباری خود را در «رسالة اعتباریات» به رشتة تحریر درآورد. ادراکات اعتباری به ادراکاتی گفته میشود که بر خلاف ادراکات حقیقی، در ظرف خارج مطابق ندارند؛ ولی بر حقیقتی استوارند. ایشان این ادراکات را مرتبط با افکار اجتماعی انسان میداند و معتقد است افکار اجتماعی انسان بدون اعتباریات تحقق نمییابد. انسان میان نیاز طبیعی و زیستی خود و رفع این نیاز، ادراکاتی را خلق میکند که خاستگاه این ادراکات در میل و اختیار انسان است. علامه پس از آن با ارائة اقسام اعتباریات، برخی از اعتباریات را قبلالاجتماعی میداند و قائل است که این اعتباریات ثابتاند و برخی از اعتباریات را از نوع اعتباریات بعدالاجتماع معرفی میکند و این اعتباریات را در معرض تغییر میداند. ایشان ازدواج را در زمرة اعتباریات بعدالاجتماع قرار میدهد. از سوی دیگر بررسی آثار علامه ـ به طور ویژه تفسیر المیزان ـ بیانگر آن است که ایشان ازدواج را امری طبیعی میداند و به فطری بودن امر ازدواج قائل است. دربارة سازگاری زوجیت در نگاه علامه سه رویکرد را میتوان در نظر گرفت: اول ـ علامة مفسر که قائل به طبیعی بودن ازدواج است را متفاوت از علامة فیلسوف بدانیم و قائل به این باشیم که نظریة فلسفی و تفسیری علامه متفاوت است. دوم ـ علامه را متعهد به رئالیسم بدانیم و معتقد باشیم هرچند علامه در نظام فلسفی خود نوآوریهایی داشته است؛ ولی درواقع ایشان به دنیای سنت تعلق دارد و از چارچوب فکری ـ معرفتی دنیای سنت خارج نشده است. سوم ـ علامه هرچند به نظریۀ ادراکات اعتباری قائل است؛ ولی ازآنجاییکه احکام دینی بیشترین تطابق را با طبیعت انسان دارند، لذا شریعت بهترین اعتباریات را در اختیار انسان قرار داده است. در این مقاله توضیح داده شده که رویکرد سوم موردپذیرش است.
Allameh Tabatabaee presented his theory related to contingent perceptions in Risalah dar i’tibarat (Treatise of Contingents) in the beginning of 20s. Contingent Perceptions are those which are not in agreement with factual Perceptions but they are based on a fact. Allameh Tabatabaee considers these Perceptions related to social thoughts of human and believes that human’s social thoughts are not realized without Contingents. Due to the natural need and fulfilling that, human being creates Perceptions derived from the free will. After that, Allameh presents kinds of Contingents and believes that some of them are regarded as pre social and stabilized and some others are post social and variable. He sets the issue of marriage in the range of post social Contingents. However, the study of works of Allameh Tabatabaee particularly al- Mizan indicates that marriage is a natural issue. In view of Allameh, there are three approaches in regard with marital adaptation. The first approach considers the interpreter Allameh as believing in marriage as a natural issue and different from the philosopher Allameh and considers the philosophical and interpretive theories to be different from each other. The second approach deems Allameh to be committed to realism and belongs Allameh to the world of tradition and not out of intellectual-recognitive framework of traditional world in spite of observing innovations in Allameh’s philosophical system and according to the third approach, Allameh believes in the theory of contingent Perceptions but the religious decrees are of the most agreement with the nature of human. Accordingly, the religion has presented the best Contingents. In this article, it has been explained that the third approach is acceptable.
Machine summary:
در دهۀ اخير اين مسئله مورد توجه اهل انديشه قـرار گرفتـه و دربـارة ظرفيـت هـاي ايـن نظريه صحبت شده است ؛ ولي همچنان اين نظريه ابهامات بسياري دارد: از مهم تـرين دلايـل ابهام اين نظريه ميتوان به بديع بودن آن و تفاوت ديـدگاه علامـه در ادراکـات اعتبـاري بـا ديدگاه هاي فلسفي ـ تفسيري ديگر وي اشاره کرد.
طبيعي بودن امر ازدواج علامه بيان ميکند انسان فطرتي خـاص خـود دارد کـه او را بـه سـنت خـاص زنـدگي و راه معيني که به هدف و غايتي خاص ميانجامد، رهنمون ميشود؛ راهي که جز آن راه را نمـي تواند در پيش گيرد: «فطرت ال التي فطر الناس علوها» و انسان که در اين نشـاه زنـدگي مـي کند، نوع واحدي است که سودها و زيان هايش نسبت به بنيه و ساختماني که از روح و بدن دارد، سود و زيان مشترکي است که در افراد مختلف ، اختلاف نمييابد.
ارتباط احکام ديني با طبيعي بودن امر ازدواج همان گونه که بيان شد ـ به تعبير علامه ـ هم خوابي يکي از اصول کنش هـاي اجتمـاعي بشـر است و انسان ها از آغاز تاريخ تاکنون اين عمل اجتماعي را تکرار کرده انـد و ايـن عمـل در طبيعت انسان ريشه دارد.
طبق اين ديدگاه ، هرچند علامـه نظريـۀ ادراکـات اعتبـاري را بـه عنـوان يـک نظريۀ فلسفي تقرير ميکند و بيان مي دارد که انسان ها براي زندگي فردي و اجتمـاعي خـود ادراکات اعتباري را جعل مينمايند؛ ولي در توضيح اين مسئله ، چند نکته را نيز مدنظر قـرار ميدهد: اول اينکه اين ادراکات در راستاي کمال و پيشرفت انسان است و روابط عادلانه از مجراي اعتباريات و بر اساس استخدام متقابل شکل ميگيرد.