Abstract:
تغییر و تحولات پارادایمهای معرفتی منجر بهگذار از پارادایم «قدرتآفرینی دانش» به پارادایم «اشتراک دانش» شده است. اشتراک دانش در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی دارای اهمیت فراوان است، زیرا اساتید و دانشجویان در یک فرآیند رقابتی خلق و تولید دانش و در نهایت اشتراک آن قرار میگیرند. هدف پژوهش کیفی حاضر تدوین مدل پارادایمی اشتراک دانش در اجتماعات علمی است. شیوه گردآوری دادهها، مصاحبه بوده که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با پانزده نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاضر هفت عامل مهم را از دیدگاه اعضای هیئت علمی نسبت به اشتراک دانش آشکار میکند: شکاف بین نگرش دینی و عمل، احساس قدرت از طریق حبس دانش، ضعف در سرمایه اجتماعی دانشگاهی، ترس از کپیبرداری، نامطلوبیت خدمات دانشگاهی و فقدان عناصر برانگیزاننده. مقوله محوری و به عبارتی، مقوله مرکزی در این پژوهش مفهوم حبس دانش است. آنچه از محتوای اظهارات مشارکتکنندگان استخراج میشود حاکی از این است که اعضای هیئت علمی در دانشگاهها از طریق حبس دانش و سلطه علمی و برجسته شدن در آن بهدنبال کسب اعتبار، احترام و از همه مهمتر قدرتاند.
Changes in epistemological paradigms results to transition of "The power of knowledge" to knowledge sharing paradigm. Knowledge sharing in universities and institutes of higher education is of high significance, for the teaching staff and students are situated in a competitive process of creation and production of knowledge and its ultimate sharing. The objective of the present quantitative study is to develop a paradigmatic model for knowledge sharing in scientific communities. The data collection was through interview and using targeted sampling and theoretical saturation criterion. The sample constituted of fifteen faculty members of the Tabriz University. The findings of the paper show the seven important factors for knowledge sharing in viewpoint of the faculty members: between religious approach and practice; feeling of power through imprisonment of knowledge; weakness in academic social capital; fear of copying; undesirability of university services; and lack of motivate elements. The key concept or central category in this research is the concept of “imprisonment of knowledge”. What can be inferred from the remarks of the participants indicates that the faculty members in universities through imprisonment of knowledge and scientific domination and becoming outstanding in their fields try to obtain credit, respect and most importantly power.
Machine summary:
نتايج پژوهش حاضر هفت عامل مهم را از ديدگاه اعضاي هيئت علمي نسبت به اشتراک دانش آشکار مي کند: شکاف بين نگرش ديني و عمل ، احساس قدرت از طريق حبس دانش ، ضعف در سرمايه اجتماعي دانشگاهي ، ترس از کپي برداري، نامطلوبيت خدمات دانشــگاهي و فقدان عناصر برانگيزاننده .
(باک و ديگران ١، ٢٠٠٥: ٩٢) از ســوي ديگر، اشتراک و انتقال دانش عوامل مهمي هستند که فرآيندهاي نوآوري و مزيت هاي رقابتي را تحت تأثير قرار داده (وجهالا و وستيک ٢، ٢٠١٣: ٩٠) و از اين حيث که به توسعه مهارت ها، قابليت ها، ايجاد ارزش افزوده و حمايت از مزيت رقابتي به سازمان کمک ميکند، حائز اهميت بســياري است .
عضو هيئت علمي دانشگاه و يکي از مشارکت کنندگان با تأکيد بر اينکه علم و دانش با سرعت زيادي در حال تغيير و تحول است ، در رابطه با اشتراک دانش ميگويد: «بايد انجمن هاي علمي، نشســت هاي تخصصي، اجتماع علمي و جلسات معرفتي در دانشــگاه ها تشکيل بشه و در اين انجمن ها تقسيم کار هم وجود داشته باشه تا تلاش ها منجر به هم افزايي شوند».
يکي از مؤلفه هاي اصلي سرمايه اجتماعي، اعتماد بين فردي است که به باور بسياري از مشارکت کنندگان يکي از عوامل مؤثر بر اشتراک و انتقال دانش ميباشد.
(عبدي، ١٣٨٨: ٧٣) يکي از مؤلفه هاي اصلي که به عنوان راهکاري براي اشتراک دانش در دانشگاه ها از زبان اعضاي هيئت علمي به آن اشاره ميشد، عوامل انگيزشي بود که در اين مورد مشارکت کنندگان بر اين باور بودند که حمايت ها و عناصر برانگيزاننده در سطوح خرد و کلان ضعيف است .