Abstract:
نیک تراکاکیس، فیلسوف معاصر دین در کتاب پایان فلسفه دین به طرح ایده خود پیرامون مناسبات متا-فلسفه و روش شناسی فلسفه دین معاصر در دو سنت تحلیلی و قاره ای پرداخته است. وی با بررسی نمونه آرای متفکرانی از این دو سنت نتیجه میگیرد که فلسفه دینی که در سنت تحلیلی دنبال میشود به دنبال مفروض گرفتن دیدگاهی خاص در متافلسفه و روش شناسی و در محدوده تنگ عقلانیتِ علم زده و استدلالهای منطقی- فارغ از مباحث انضمامی و وجودی انسان - فلسفه پردازی میکند و بیش از آن که به جنبه وجودی انسان و رفع نیازهایش برای یک زندگی خوب اهتمام ورزد، به دنبال حل مسائل مفهومی و معرفتی فلسفه دین است . در این نوشتار ضمن معرفی تحلیلی مضامین کلیدی مطرح شده در کتاب، به نقادی دیدگاههای تراکاکیس از منظر روش شناختی و مناسبات آن با متافلسفه خواهیم پرداخت .
Nick Trakakis, the contemporary philosopher of religion, in his book “The End of the Philosophy of Religion”, presents his idea on the relationship between metaphilosophy and methodology of the contemporary philosophy of religion in both analytical and continental traditions. Before entering into the controversial debates and issues of the philosophy of religion, he tries to understand the methods and goals pursued in the philosophical traditions, as well as to analyze and critique the strengths and weaknesses of these traditions. To achieve the above goal, Trakakis deals with the design and formulation of the distinction and similarity of philosophical styles in the two analytical and continental traditions. Trakakis examines the examples of thinkers from these two traditions and concludes that the religious philosophy in the analytical tradition seeks to assume a particular point of view in metaphilosophy and philosophical methodology, within the narrow confines on scientifically rationalized and logical arguments - independent of the concrete and existential concerns of human life. While introducing analytical key themes in his book “The End of the Philosophy of Religion”, this paper critique the Trakakis 's views from a methodological point of view and its relationship to metaphilosoph.
Machine summary:
تحلیلی انتقادی بر مناسبات «مِتا - فلسفه » و «روش شناسی» نقدی بر کتاب The End of the Philosophy of Religion (پایان فلسفۀ دین ) مالک شجاعی جشوقانی * فاطمه بزرگ زاده ** چکیده نیک تراکاکیس ، فیلسوف معاصر دین در کتاب پایان فلسفه دین بـه طـرح ایـده خـود پیرامـون مناسبات متـا-فلسـفه و روش شناسـی فلسـفه دیـن معاصـر در دو سـنت تحلیلـی و قـاره ای پرداخته است .
وی بـا بررسـی نمونـه آرای متفکرانـی از ایـن دو سـنت نتیجـه مـیگیـرد کـه فلسفه دینی که در سنت تحلیلی دنبال می شود به دنبال مفـروض گـرفتن دیـدگاهی خـاص در متافلسفه و روش شناسی و در محدوده تنگ عقلانیتِ علم زده و استدلال های منطقی - فـارغ از مباحث انضمامی و وجودی انسان - فلسفه پردازی می کند و بیش از آن که بـه جنبـه وجـودی انسان و رفع نیازهایش برای یک زندگی خوب اهتمام ورزد، به دنبال حـل مسـائل مفهـومی و معرفتی فلسفه دین است .
وی ضـمن بررسی سیر تاریخی توجه به روش در فلسفه به ایـن نکتـه اشـاره کـرده اسـت کـه ایـن در دوره جدید و با انتشار کتاب هایی چون گفتـار در روش رنـه دکـارت فیلسـوف فرانسـوی قرن هفدهم و بعـدها کتـاب نقـد عقـل محـض کانـت فیلسـوف آلمـانی قـرن هجـدهم و نوزدهم بود که مسائل روش شناسی از افق فلسفه طرح جدی خود را یافت (کالینگوود،٥) کالینگوود پاسخ به پرسش فلسـفه چیسـت را مشـروط بـه ارائـه تبیینـی در بـاب روش فلسفه می داند (همان ،٢) و این بحث ذیل عنوان روش شناسی فلسفی قرار میگیرد .