Abstract:
کتاب «روششناسی علوم انسانی اسلامی» از احمدحسین شریفی (1395)، عضو هیات علمی موسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، دومین کتاب از سهگانۀ او دربارۀ علوم انسانی اسلامی (مبانی علوم انسانی اسلامی و نظریهپردازی اسلامی در علوم انسانی) است. او در این کتاب، در سه فصل اول (تحلیل مفاهیم و نکات مقدماتی، نظریۀ ضد روش و پرسشهای پژوهش) کلیات نگاه خود را تشریح کرده و در فصل چهارم تا چهاردهم، هفت روشِ علوم انسانی اسلامی یعنی تعریف، توصیف، تبیین (و ویژگیهای روششناسی تبیین) استدلال (قیاسی، استقرایی و تمثیلی) تفسیر (و ویژگیهای روششناختی تفسیر)، پیشبینی و ارزشیابی را تشریح کرده است. در این مقاله پس از معرفیِ و نقد صوریِ کتاب، ابتدا نقدهای کلی و سپس نقدهای ناظر به فصول کتاب از حیث محتوایی ارائه شده است. در یک ارزیابی کلی، این کتاب هرچند گامی روبهجلو محسوب میشود، اما نتوانسته است مبانی اسلامی را در جزئیات روششناختی علوم انسانی اسلامی بسط داده و تبیین کند.
“Methodology of Islamic Humanities” from Ahmad Hossein Sharifi who is a faculty member of Imam Khomeini Educational and Research Institute, is the second book in his trilogy on Islamic humanities (Foundation of Islamic humanities and Islamic theorizing in humanities). In this book, in the first three chapters (analysis of concepts and introductory points, counter-method theory, and research questions), he describes the generalities of his view, and in the fourth to fourteenth chapters, seven methods of Islamic humanities, ie definition, description, explanation (and characteristics of explanatory methodology), reasoning (deductive, inductive and allegorical), interpretation (and methodological features of interpretation), prediction and evaluation. In this article, after the introduction and formal critique of the book, first the general critiques and then the critiques regarding the chapters of the book in terms of content are presented. Although in a general evaluation, this book, has not been able to expand and explain the Islamic principles in the methodological details of the Islamic humanities.
Machine summary:
او در این کتاب ، در سه فصل اول (تحلیل مفاهیم و نکات مقدماتی، نظریۀ ضد روش و پرسـش هـای پژوهش ) کلیات نگاه خـود را تشـریح کـرده و در فصـل چهـارم تـا چهـاردهم ، هفـت روشِ علوم انسانی اسلامی یعنی تعریف ، توصیف ، تبیین (و ویژگیهای روش شناسی تبیین ) اسـتدلال (قیاسی، استقرایی و تمثیلی) تفسیر (و ویژگیهای روش شناختی تفسیر)، پیش بینـی و ارزشـیابی را تشریح کرده است .
نویسندة محتـرم اذعـان دارد کـه در منطـق کلاسـیک و هم چنین روش شناسی مرسوم ، پرسش های ناظر به آینده ، ارزشیابی و چه باید کـرد، پاسـخی داده نشده است (ص ١٢٥)، اما در هیچ بخشی از کتاب اشاره نشده است که به چـه دلیـل در منطق کلاسیک ، به این پرسش ها توجهی نمیشده است ؟ شایسـته بـود نویسـندة محتـرم بـا اشاره به تمایز منطق علوم انسانی مدرن که منجر به گسسـت از منطـق صـوری کلاسـیک و ظهور منطقِ استعلایی کانت ، منطق دیالکتیک هگل و دیگر منطق های شـناختی شـده اسـت ، به دلیل ظهور چنین پرسش هایی اشاره میکردند.
با این حال هدف این کتاب ، پرداختن به روش شناسی علـوم انسـانی اسـلامی اسـت کـه بایستی بتواند ویژگیهای اسلامی روش شناسـی را متـذکر شـود؛ چنانکـه در همـین کتـاب نویسنده متذکر شده بود که «اسلامیبودنِ علوم انسانی درُ بعد توصـیفی، بـه اسـلامی بـودن مبانی، مسائل ، مقاصد، منابع یا روش ها است » (ص ٧١).
تاثیر هرمنوتیک از فلسفۀ روشنگری: با نظر به مقصود نویسنده از ایـن کتـاب کـه ناظر به روش شناسی علوم انسـانی اسـلامی اسـت ، توجـه بـه مبـادی و بنیـان هـای فلسـفی روش های هرمنوتیکی اهمیت خاصی دارد.