Abstract:
«وجه غالب» یا «عنصر غالب» یکی از مفاهیم اساسی در نظریة فرمالیسم و مؤلفة برجستة هر اثر هنری است که بر دیگر اجزا و عناصر آن اثرگذار است و موجب تحول و دگرگونی آنها و مرکزیت معنایی در اثر و انسجام ساختاری آن است. هدف پژوهشِ پیش رو بررسی عنصر غالب در آثار محمود دولتآبادی، با تأکید بر جای خالی سلوچ، است. آثار او از جنبههای گوناگون روانشناختی و جامعهشناختی شایستۀ تأملاند؛ اما، به نظر میرسد وجه غالب این آثار «جدال سنت و مدرنیته» باشد که در سایة آن، سایر موضوعات ازجمله خشونت علیه زنان و بحران هویت و فقر معنادارتر میشوند. بر اساس نتایج پژوهش، این عنصر غالب (جدال سنت و مدرنیته) به صورتهای مختلف انزوا، طردشدگی، نفی اراده، بحران هویت و... متجلی شده است.
The "dominant aspect" or "dominant element" is one of the fundamental concepts in formalism. It can be said that the dominant element is the prominent component of any work of art which affects other components and elements of the work and changes them; as a result, it makes the semantic centrality of the work and its structural coherence. The present study examines the dominant element in Mahmoud Dolatabadi's Works, based on "Jay -e- Khali -e- Saluch”. His works are important in various psychological and sociological aspects, but it seems the dominant aspect of these works is the "controversy of tradition and modernity” so that other issues, including violence against women and the identity crisis and poverty, have been more meaningful in the shade of the controversy. Based on the results of the present study, it can be said that various manifestations of this element (controversy of tradition and modernity) have been manifested in different forms of isolation, rejection, denial of will, identity crisis, and so on.
Machine summary:
«جدال سنت و مدرنيته »، عنصر غالب آثار محمود دولت آبادي با تأکيد بر جاي خالي سلوچ احمد رضايي جمکراني ۱، علي چراغي ۲ چکيده «وجه غالب » يا «عنصر غالب » يکي از مفاهيم اساسي در نظريه فرماليسم و مؤلفه برجسته هر اثر هنري است که بر ديگر اجزا و عناصر آن اثرگذار است و موجب تحول و دگرگوني آن ها و مرکزيت معنايي در اثر و انسجام ساختاري آن است .
دولت آبادي در آثاري چون جاي خالي سلوچ ، اوسنه باباسبحان و هجرت سليمان ايراني را به تصوير ميکشد که ، متأثر از اصلاحات ارضي ، دچار تضادها و جدال ها شده است ؛ برنامه اي که منافع روستاييان را دربرنميگرفت ، بلکه با رونق واردات قدرت و انگيزٔە توليد را کاهش مي داد .
در کنار مقالاتي که به عنصر غالب پرداخته اند، برخي پژوهش ها نيز بر موضوع «جدال سنت و مدرنيته » متمرکز شده اند که ازجمله مي توان به «روايت گذر سنت به مدرنيته در داستان طعم گس خرمالوي زويا پيرزاد» از گلي (١٣٨٩)، «سنت و مدرنيته در رمان همسايه ها» از فاضلي و حسيني (١٣٩١)، «چالش هاي سنت و مدرنيته در چند داستان کوتاه ايراني » از جان نثاري لاداني (١٣٩١) و «چالش سنت و مدرنيته در رمان اهل غرق منيرو رواني پور» از قاسم زاده (١٣٩٦) اشاره کرد.
جدال مرگان و سالارعبدالله براي تصاحب ظروف مسي از بارزترين تقابل ها ميان سنت و مدرنيته است ؛ مقاومتي که براي بقاي خود به هر دري متوسل مي شود: «همين دختر را کفن کرده باشم ، با همين دست هاي خودم کفنش کرده باشم اگر من خبر از چيزي داشته باشم » (دولت آبادي ، ١٣٨٤: ٦٤) .
Keywords:
سنت
،
مدرنیته
،
جای خالی سلوچ
،
دولتآبادی
،
عنصر غالب
modernity
،
Tradition
،
Formalism
،
DolatAbadi
،
dominant element
،
Mahmoud
،
Jay -e- Khali -e- Saluch
Automated keywords:
عنصر غالب آثار محمود دولتآبادی
،
سنت
،
سنت و مدرنیته
،
عنصر غالب
،
دولتآبادی
،
رمان جای خالی سلوچ
،
جدال سنت و مدرنیته
،
خالی سلوچ
،
رمان
،
زن