Abstract:
فلسفۀ ایران باستان که به عنوان «حکمت خسروانی» شناخته میشود، اندیشهای اشراقی مبتنی بر نور و ظلمت است که هستی در آن ساختاری ذومراتبی و تشکیکی دارد. با گذشت زمان، پیوند این منظومۀ فکری با دوران پس از خود گسسته نشده بلکه در طی تاریخ، به شکلهای مختلف بازتولید شده است. این تفکر پس از آمیخته شدن با پارهای مؤلفههای اسلامی به آثار حماسی و عرفانی این دوره راه یافته است. هنگام مطالعه در باب عرفان ایرانی، پژوهشگران، غالباً از غور در منطقالطیر عطار و بررسی آن بینیاز نیستند، لذا روشن ساختن وجوه مختلف آن، از منظر محتوایی، آمیختگی فرهنگی، ریشۀ تفکرات، و داد و ستدهای عقیدتی و مسائلی از این دست به درک بهتر این اثر و به دنبال آن شناخت کاملتر عرفان خراسان یاری مینماید. تطابق مسئلۀ وحدت وجود در عرفان اسلامی و آفرینش وابسته به نقطۀ واحد اهورایی در حکمت خسروانی، همچنین مراتب سلسلهوار وجود و نور در این دو، باعث امتزاج و پیوند هرچه بیشتر این مفاهیم در منطقالطیر شده است. عطار متأثر از میراث کهن فرهنگ و فلسفۀ ایرانی به شرح مفاهیم عرفانی در قالب تمثیل و داستان پرداخته است. در تحقیق حاضر بازتولید پوشیدۀ مؤلفههای حکمت خسروانی را در «منطقالطیر» بررسی کردهایم.
The philosophy of ancient Iran, known as the " Khosravani’s wisdom ", is an enlightened thought based on light and darkness in which existence has a hierarchical and skeptical structure. Over time, the connection of this system of thought with the post-revolutionary period has not been broken, but has been reproduced in various forms throughout history. This thought, after being mixed with some Islamic components, has found its way into the epic and mystical works of this period. When studying Iranian mysticism, Researchers have to study the “Mantegh-O-TTeyr”, so clarifying its various aspects in terms of content, cultural fusion, roots of thought, and ideological exchanges and the like to understand This work, followed by a more complete understanding of Khorasan mysticism, will help. The compatibility of the issue of the unity of existence in Islamic mysticism and the creation related to the single point of Ahura in Khosravani's wisdom, as well as the hierarchical levels of existence and light In these two currents of thought, has led to the fusion and connection of these concepts as much as possible in “Mantegh-O-TTeyr”. Influenced by the ancient heritage of Iranian culture and philosophy, Attar has described mystical concepts in the form of allegories and stories. In the present study, we have examined the covert reproduction of the components of Khosravani's wisdom in the " Mantegh-O-TTeyr ".
Machine summary:
بازتاب /بازتولید مؤلفه های حکمت خسروانی در منطق الطیر عطار قدرت الله طاهری * محمود اسکندری ** چکیده فلسفۀ ایران باستان که به عنوان «حکمت خسروانی » شناخته می شـود، اندیشـه ای اشـراقی مبتنی بر نور و ظلمت است کـه هسـتی در آن سـاختاری ذومراتبـی و تشـکیکی دارد.
تطابق مسئلۀ وحـدت وجـود در عرفـان اسـلامی و آفرینش وابسته به نقطۀ واحد اهورایی در حکمت خسروانی ، همچنـین مراتـب سلسـله وار وجود و نور در این دو، باعث امتزاج و پیونـد هرچـه بیشـتر ایـن مفـاهیم در منطـق الطیـر شده است .
علاوه بـر ایـن هـا قصـه گویـان و نقـالانی کـه گوسـان نام داشتند با نقل سینه به سینۀ افسانه ها، حافظ داستان های ملی ایران و انتقال آن ها به دوران ساسانی ، عصر قوام کیش زرتشت ، بوده اند چراکه «ایران پس از وحـدت سیاسـی در دوران ساسانی وحدت دینی خود را به دست آورد و دیـن زرتشـتی بـا اتکـا بـه قـدرت دنیـوی قوی شد.
»(شفیعی کدکنی ، ١٣٨٨: ١٠٨) حکمت خسروانی از جملـه جهان بینی هایی است که به واسطه های گوناگون از دوران پیش از اسـلام بـاقی مانـده و در عرفان و تصوف اسلامی راه یافته و به تبع آن در منطق الطیر عطار بروز و ظهور نموده است .
» (همان : ٤٣) به هر ترتیب این دیوان که در اندیشۀ ایران باستان ویران کنندۀ آفرینش اهورایی و دشمن نور و وجود معرفی می شوند در عرفـان اسـلامی راهـزن طریـق سالک و گمراه کنندۀ او هستند تـا از رسـیدنش بـه مقصـود کـه اتحـاد بـا جایگـاه نـور و وحدت است جلوگیری کنند.