Abstract:
پدیدۀ مهاجرت و مخصوصا هویت فراملی مهاجر در مطالعات پسااستعماری جایگاه ویژهای دارد. دور افتادن مهاجر از وطن و قرار گرفتن او در بطن فرهنگ بیگانه باعث میشود در وی هویتی ”در هم آمیخته“ شکل بگیرد که تقابل بین خودی و دیگری و دیگر تقابلهای دوگانه را زیر سوال میبرد. بنابراین، هویت ”در هم آمیختۀ“ مهاجر میتواند دیدگاههای سنّتی رایج دربارۀ هویت را به چالش بکشاند و عامل تغییر و مقاومت در برابر ایدئولوژیهای نژادپرستانه و ملّیگرایانۀ افراطی باشد. در این مقاله، با بررسی دیدگاه دو متفکر پیشرو در مطالعات پسااستعماری، هومی بابا و ادوارد سعید، به شباهتها و تفاوتهای نظرات آنها دربارۀ قابلیتهای ضد استعماری هویت مهاجر و امکان مقاومت و عاملیت از سوی او پرداختهایم. این بررسی نشان میدهد، نگاه پساساختارگرا و خوشبین بابا دربارۀ نحوۀ شکلگیری هویت مهاجر همخوانی چندانی با واقعیتهای زندگی مهاجران و میزان مقاومت از سوی آنها ندارد. اما سعید رویکردی التقاطی به پدیدۀ مهاجرت دارد و قابلیتهای هویت مهاجر را بیشتر از منظر انسانگرایی مورد بررسی قرار میدهد. از همینروی دیدگاههای وی کاربردیتر و در انطباق نزدیکتری با واقعیت هستند.
Migration and particularly migrant’s identity occupy a special place in post-colonial studies. Separation from homeland and living in an alien culture make the migrant develop a “hybrid” identity that undermines the self/other binary opposition and other oppositions which have served as the basis of different forms of colonialism throughout history. Migrant’s “hybrid” identity, accordingly, questions the traditional views on identity and serves as an agent of change and resistance against fanatical nationalist and racist ideologies. In this study, the viewpoints of Edward Said and Homi Bhabha, two of the leading thinkers in postcolonial studies, have been studied to see the points of convergence and divergence in their views about the anti-colonial potentialities of the migrant’s hybrid identity and his capacity for showing agency and resistance. This investigation shows that whereas Bhabha relies on poststructuralist principles in his upholding of the migrant’s hybrid identity, Said adopts an eclectic approach and discusses the potentialities of the migrant’s hybrid identity mainly from a humanistic viewpoint.
Machine summary:
دور افتادن مهاجر از وطن و قرار گرفتن او در بطن فرهنگ بيگانه باعث ميشود در وي هويتي ”در هم آميخته “ شکل بگيرد که تقابل بين خودي و ديگري و ديگر تقابل هاي دوگانه را زير سوال ميبرد.
Homi Bhabha "/> ۲۷۵ تا چه اندازه سعيد و بابا از سنت انسان گرايي و اخلاق در نظريه پردازي در مورد هويت مهاجر و وضعيت بينابيني او استفاده کرده اند؟ بحث و بررسي هومي بابا: ”در هم آميختگي“ ”بيخانماني“ فرهنگي و ”فضاي سوم “ عمدة نظرات بابا دربارة مهاجرت در اثر معروف وي جايگاه فرهنگ ١ (١٩٩٤) و در مقاله اش تحت عنوان ”جايگاه آستانه اي فرهنگ “٢ (١٩٩٦) بيان شده اند.
او به فرهنگ هايي ”غير از مدرنيته “ اشاره ميکند که ممکن است نسبت به گفتمان هاي سلطه جوي آن مقاوم باشند، اما، به نظر وي، اين بدين معني نيست که ”آن ها در قطب مخالف مدرنيته قرار دارند،“ بلکه ”آن ها حالت در هم آميخته بودن فرهنگي را که حاصل وضعيت مرزياشان است ، به کار ميبندند تا تخيل اجتماعي هم مدرنيته و هم کلان شهرها را ’ترجمه ‘ و بنابراين بازنويسي کنند“ ( ٦).
سعيد به عقيدة آدرنو مبني بر اينکه تنها موطن موجود براي انسان بر جاي مانده از جنگ هاي جهاني در نوشتن است ، اشاره ميکند و توضيح ميدهد از منظر آدرنو زبان دو پهلوي مهاجر قابليت به چالش کشاندن يک نظام را دارد.
Reflections on Exile and Other Essays, London: Granta Publications, 2000.