Abstract:
در این نوشتار به شیوۀ نقد اسطورهشناختی و با رویکرد تطبیقی میان حماسۀ ایرانی و هندی، شخصیت اسفندیار در شاهنامه با شخصیت ورترا در حماسۀ هندی سنجیده شده و انگارهای دیگر دربارۀ ژرفساخت نبرد او با رستم، پیشنهاد شده و برای نخستینبار نشان داده شده است که اسفندیار در نبرد با رستم، بسیاری از ویژگیهای اژدهای ورترا را بازتاب میدهد و از این دید با اژدها بسیار همانند است. بر پایۀ این بررسی، داستان نبرد اسفندیار با رستم، گونهای نو و دیگرگون شده از داستان نبرد ورترا، اژدهای خشکسالی، با ایندرا در اسطورۀ هندی است. پیوند اسفندیار با بنیانهای دینی برآمده از دستکاریهای هنرورزانۀ داستانپردازان یا دینپرستان در دورههای سپسین است که زمینۀ دور شدن شخصیت اسفندیار را از تبار اژدهایی خود و نزدیک شدن به چهرهای دینی و پهلوانی فراهم میکند. اسفندیار در رویینتنی، کشته شدن با تیر، زخمپذیری از یک نقطۀ ویژه و برخی دیگر از ویژگیها، یکسره به اژدهای خشکسالی اسطورۀ هندی میماند. آنچه انگیزۀ پایفشاری اسفندیار را بر بستن دستان تهمتن پدید میآورد، برآمده از آرمانی اهریمنی است که بخشی بنیادین از ساختار داستان نبرد ورترا را با ایندرا بازتاب میدهد.
The present paper draws on mythological criticism to comparatively approach Persian and Indian epics in analyzing Esfandiar's character in Shahnameh as well as Vritra in Indian epic. More specifically, the paper proposes that Esfandiar's battle with Rostam reflects many dragonish elements of Vritra in Indian mythology, a perspective quite different from what is commonly considered about Esfandiar's battle with Rostam. The findings suggest that the account of Esfandiar's battle with Rostam is a transformed version of the account of the battle of Vritra, the drought dragon, with Indira in Indian mythology. Esfandyar's connection with religious foundations, which is due to the artistic manipulations of storytellers or theologians in later periods, causes Esfandiar's character to move away from his dragon pedigree and, instead, get closer to religious and heroic figures. Esfandiar in his invincibility, his death caused with an arrow shot at a vulnerable spot and other characteristics are unmistakeably similar to those of the drought dragon of Indian mythology. That which makes Esfandiar insist on tying Rostam's hands in a demonic dream also reflects an important structural part of Vritra's battle with Indira.
Machine summary:
در رويارويــي ميــان اســفنديار و رســتم ، چــه جابه جايــي اســطوره اي رخ داده باشــد چـه اسـفنديار نشـانه هايي از نيرويـي گزندرسـان کهـن را بـا خـود بـه همـراه داشـته باشـد، در برابـر رسـتم از تبـار اهريمنـان و اژدهايـان اسـت ؛ زيـرا همچنـان کـه در دنبالـۀ سـخن گفتـه مي شــود، بــا نيرويــي اژدهاگــون و خويشــکاري هاي آن ، همســاني هايي درخــور درنــگ دارد.
مســکوب از يــک ســو اســفنديار را پهلوانــي مي دانــد کــه مي کوشــد بــه هــر شــيوه اي ديــن بهــي را گســترش دهــد و نبــرد او بــا رســتم نيــز نشــانه هايي از ايــن کوشــش را دارد و از ديگـر سـو، نبـرد دو پهلـوان را نـه سـتيز دو نيـروي نيـک و بـد؛ کـه نبـرد «نيـکان » مي دانـد (١٣٨٤: ٣٦ و ٩٩).
قاسـمي فيروزآبـادي و اســحاقيه پــس از بررســي چگونگــي «تــوازن قــدرت » در انديشــۀ سياســي ايــران باســتان و بازتــاب آن در داســتان رســتم و اســفنديار، ايــن انــگاره را فراديــد نهاده انــد کــه رويارويــي اسـفنديار و رسـتم بـر بنيـاد سـنت گشتاسـپي اسـت کـه مي خواهـد جايـگاه پهلوانـي را کـه در ســاختار گذشــتۀ پيش گشتاســپي ، نيرويــي در کنــار جايــگاه پادشــاهي بــوده ، بــه جايــگاه شـاهي پيونـد بزنـد و بدين گونـه ، نماينـدٔە ايـن دو دسـتۀ اجتماعـي (پهلـوان و پادشـاه ) يکـي شــوند (١٤٠٠: ٢٤٢ـ٢١٥).
مهـرداد بهـار در پـارٔە دوم کتـاب از اسـطوره تـا تاريـخ در بخـش «سـخنراني ها و مصاحبه هــا» در پاســخ بــه پرسشــي دربــارٔە اســفنديار، بــدون آنکــه همانندي هــاي اســفنديار را بــا تبــار اژدهايــان نشــان دهــد، او را بازتابــي از اســطورٔە اژدهايــان کهــن مي دانــد کــه در حماســه در برابــر رســتم بــه نبــرد مي ايســتد (١٣٩٩: ٥٧١).