Abstract:
یکی از مباحث مهم حقوق اساسی، مقوله «رژیمهای سیاسی» است. در تقسیمبندی رژیمهای سیاسی نیز همواره توتالیتاریسم مورد توجه ویژهای است. با این وجود، منبع الهام حقوقدانان برای بحث از رژیمهای سیاسی، آراء و آثار اندیشمندان سیاسی است. چراکه این موضوع اصولاً ماهیت سیاسی دارد. با مطالعه آثار سیاسی مربوطه، درمییابیم که نظریات اندیشمندان سیاسی و آراء برخی حقوقدانان چون ابوالفضل قاضی و سیدمحمد هاشمی در زمینه توتالیتاریسم، تفاوت دارند. طبیعتاً ملاک بحث و گفتگو در اینجا باید آثار اندیشمندانی مانند هانا آرنت باشد که خود در چارچوب رژیمهای توتالیتر نشو و نما یافته و مطالعه خود را به طور ویژه بر این حوزه متمرکز کردهاند. بررسی آثار این گروه، آشکار میکند که توتالیتاریسم به مثابه مصداق نوین نظام سلطه در دو قرن اخیر، دارای ویژگیهایی چون داشتن پایگاه اجتماعی، وجود حزب واحد و ... است و ماهیتاً با مونوکراسیهای تودهای یکسان است. بعلاوه، توتالیتاریسم با رژیمهای دیکتاتوری تفاوتهای بنیادینی از منظر نحوه به قدرت رسیدن حاکمان، لزوم یا عدم لزوم کسب حمایت مردمی، نوع رابطه حاکم با سایر مقامات و ... دارد. حال آنکه در کتب بایستههای حقوق اساسی و حقوق اساسی و ساختارهای سیاسی، توتالیتاریسم به عنوان یکی از ویژگیهای مونوکراسی تودهای مدنظر قرار گرفته و از سویی نیز در اثر دوم، توتالیتاریسم با دیکتاتوری یکسان پنداشته شده است.
One of the most important issues in constitutional law is the "Political Regimes". In the division of political regimes, special attention is paid to totalitarianism. However, the source of inspiration for jurists to discuss political regimes is the views of political thinkers, because this issue has political nature. By studying of the political writings in this field, we realize that the theories of political thinkers are different from the views of jurists such as Abolfazl Ghazi and Seyyed Mohammad Hashemi. Here the criterion for discussion should be the writings of thinkers such as Hannah Arendt who have grown up in totalitarian regimes and have focused on this area. Review of the writings of these thinkers reveals that totalitarianism as a new example of the domination system in the last two centuries has features such as having a social basis, the existence of a single party, and is the same as the mass monarchy. In addition, totalitarianism is very different from dictatorship in terms of how the Rulers come to power, the need or not of popular support, the type of Rulerʼs relationship with other officials and so on. However, in the books of Constitutional Law Summary and Constitutional Law and Political Structures, totalitarianism is considered as one of the characteristics of mass monarchy and on the other hand, in the second work, totalitarianism is equated with dictatorship.
Machine summary:
حالآنکه در کتب بایستههای حقوق اساسی و حقوق اساسی و ساختارهای سیاسی توتالیتاریسم بهعنوان یکی از ویژگیهای مونوکراسی تودهای مدنظر قرار گرفته و ازسویی نیز، در اثر دوم، توتالیتاریسم با دیکتاتوری یکسان پنداشته شده است.
در این میان، مقولۀ «توتالیتاریسم»، بهمثابۀ نوعی رژیم سیاسی، موضوع بحث اندیشمندان سیاسی مختلف از قبیل هانا آرنت[XII] (Hannah Arendt) قرار گرفته و زوایای مختلف آن مانند ارتباطش با مفاهیمی چون دیکتاتوری در علم سیاست بیش از حقوق موردمطالعه قرار گرفته است و درواقع حقوق اساسی در بحث از رژیمهای سیاسی بیشتر از دستمایههای علوم سیاسی بهره میبرد.
افزونبراین، در کتاب بایستههای حقوق اساسی ظاهراً از روی تسامح و در کتاب حقوق اساسی و ساختارهای سیاسی بهعمد مونوکراسی تودهای، که همان توتالیتاریسم است، با دیکتاتوری یکسان انگاشته شده است، حالآنکه میان این دو نیز تفاوت وجود دارد.
2. نسبت توتالیتاریسم با مونوکراسی تودهای بهطوریکه گفته شد، در کتاب بایستههای حقوق اساسی و نیز کتاب حقوق اساسی و ساختارهای سیاسی، توتالیتاریسم در کنار مواردی چون وجود حزب واحد بهعنوان یکی از ویژگیهای مونوکراسی تودهای معرفی شده است، حالآنکه تأمل در آثار اندیشمندان حوزۀ توتالیتاریسم خلاف این مدعا را اثبات کرده است و میان این مفاهیم تفاوتی قائل نیست.
بهتعبیردیگر، در کتب موردبررسی، توتالیتاریسم نه بهعنوان یک نوع رژیم سیاسی مستقل، بلکه بهمثابۀ یکی از ویژگیهای مونوکراسی تودهای قلمداد شده است، حالآنکه اندیشمندان توتالیتاریسم را بهعنوان الگویی عام برای صدق بر حکومتهای تمامیتخواه قرن بیستم از قبیل فاشیسم، نازیسم، و استالینیسم ارائه کردهاند و حتی اشخاصی چون مارتین لیپست آن را برای برخی از حکومتهای قرن بیستویکم نیز صادق میدانند.