Abstract:
شبهه وجود تعارض و تناقض میان آیات قرآن کریم از همان قرون نخستین ظهور اسلام میان مسلمانان و غیرمسلمانان مطرح میشده و امروزه نیز گروهی از خاورشناسان همین شبهه را بیان کرده و برای آن نمونه ارائه میدهند. بهطورکلی روش پژوهش مستشرقان در زمینه علوم اسلامی اشکالهایی دارد که میتوان آنها را چنین برشمرد: دخیلنمودن ذهنیتها و پیشفرضها در مباحث، توجه به تناسب سیاقی بدون درنظر گرفتن تناسب موقعیتی، نگاه غیر وحیانی به قرآن، ضعف علمی، مراجعه به منابع نادرست، ضعیف و قیاسهای نادرست قرآن با متون مقدس. همچنین علل ایجاد توهم تعارض نزد خاورشناسان عبارتنداز: بیتوجهی به ظرایف نحوی، عدم آشنایی کافی با بلاغت زبان عربی، عدم توجه به مباحث علوم قرآنی و عدم توجه به ساختار قرآن.
The suspicion of conflict between the verses of the Holy Quran has been raised among Muslims and non-Muslims since the first centuries of the emergence of Islam, and today a group of orientalists express the same suspicion and provide examples for it. In general, the method of Orientalist research in the field of Islamic sciences has its drawbacks, which can be enumerated as follows: Involvement of mindsets and presuppositions in discussions, attention to contextual appropriateness without considering situational appropriateness, non-revelatory view of the Qur'an, weakness Scientific, referring to incorrect, weak sources and incorrect comparisons of the Qur'an with holy texts. Also, the reasons for creating the illusion of conflict among orientalists are: disregard for syntactic nuances, lack of familiarity with the rhetoric of the Arabic language, lack of attention to the issues of Quranic sciences and lack of attention to the structure of the Quran.
Machine summary:
ب ) هنگامي که مفاصل صدا ميدهند، عرب از آن تعبير به «نقيض » ميکند گويا که مفصل شکسته شده و صداي شکسته شدن آن اين چنين به گوش ميرسد (ابراهيم و ديگران ، بي تا، ج ٢، ص ٩٤٧؛ ابن فارس ، ١٤٠٤، ج ٥، ص ٤٧١-٤٧٢؛ ابن منظور، ١٤٠٥، ج ٧، ص ٢٤٢-٢٤٤؛ زبيدي، بي تا، ج ١٨، ص ٥٠-٥١؛ فراهيدي، ١٤١٠، ج ٥، ص ٥٠-٥١).
عدم آشنايي کافي با بلاغت زبان عربي در آيه چهارم سوره مبارکه ابراهيم ذکرشده «و ما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه » (ابراهيم : ٤)؛ طباطبايي (١٣٩١) در مورد لسان قوم چنين مينگارد: مقصود اين است که رسولان فرستاده شده هريک از اهل همان زباني بوده که مأمور به ارشاد اهل آن شده اند حال چه اينکه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد و يا آنکه مانند لوط از اهالي سرزمين ديگر باشند ولي با زبان قوم لوط با ايشان سخن بگويد.
به عنوان مثال در سوره هاي مختلف از عصاي موسي تعابير مختلفي مانند «الثعبان » يا «الجان » شده است که موهم تعارض در قرآن است ؛ حال آنکه با توجه به مقتضي حال و مقام اين گونه ميتوان توجيه کرد که در آغاز مرحلۀ نبوت براي نشان دادن معجزه به موسي و به جهت عدم ترس و وحشت او، آن را به صورت «جان » (ماري کوچک ) مطرح نموده ، اما هنگام برخورد بااقتدار و استکبار فرعون آن را به صورت «ثعبان » (ماري بزرگ ) معرفي کرده است (علوم مقدم ، ١٣٦٤، ص .