Abstract:
دبیات تطبیقی از رشته های کهن و قابل اعتنا است. گفتگوی فرهنگی بین اقوام از دیرباز مرسوم بوده و میتوان برای ریشه روایتهای هر ملتی، خاستگاه مشترکی در نظر گرفت. این رشته به بررسی تلاقی ادبیات در زبانهای مختلف و یافتن پیوندهای پیچیده و متعدد ادبی در گذشته، حال و روابط تاریخی آن از حیث تاثیر و تاثر در حوزه های هنری، مکاتب ادبی، جریانهای فکری، موضوعات و افراد میپردازد و حتی میتوان آن را گفتگوی بین تمدنها و فرهنگها دانست. شاهنامه فردوسی و ایلیاد هومر به عنوان حماسه های جاودان ادبی، از کم نظیرترین، مباحث این حوزه ادبی است و میتوان در سه حوزه متفاوت از منظر شخصیتهای آن: تهمینه و پنلوپه- رستم و اولیس و مفهوم شهر مورد بررسی قرار داد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی به این حوزه ها پرداخته است.
Comparative literature is one of the old and respectable disciplines. Cultural dialogue between ethnic groups has been customary for a long time and we can consider a common origin for the origin of the narratives of each nation. This field examines the intersection of literature in different languages and finds complex and numerous literary links in the past, present and its historical relations in terms of influence in the fields of art, literary schools, intellectual currents, topics and people, and it can even be called a dialogue between Knowledge of civilizations and cultures. Ferdowsi's Shahnameh and Homer's Iliad, as eternal literary epics, are among the rarest topics of this literary field and can be analyzed in three different fields from the perspective of its characters: Tehmina, Penelope-Rostam, Ulysses, and the concept of the city. This research deals with these areas in a descriptive and analytical way
Machine summary:
شاهنامه فردوسي و ايلياد هـومر بـه عنـوان حماسه هاي جاودان ادبي، از کم نظيرترين ، مباحث اين حوزه ادبي اسـت و ميتـوان در سـه حـوزه متفـاوت از منظـر شخصـيت هاي آن: تهمينه و پنلوپه -رستم و اوليس و مفهوم شهر مورد بررسي قرار داد.
اما در ميان اين نويسندگان و آثار درخشان و جاودان دو فرهنگ و تمدن کهن ، نام شاهنامه فردوسي و ايلياد و اديسه هومر همچون خورشيدي در آسمان ادبيات جهان ميدرخشد.
اما در ميان شباهت هاي بي شماري که ميان دو اثر مذکور و داستانها و شخصيت ها موجود است سه نکته زير از نگاه دکتر اسلامي ندوشن بيش از پيش خود نمايي ميکند: «وقايع کتاب هومر مربوط به دوازده قرن ق.
اسلامي ندوشن در مصاحبه اي با عنوان ارزشهاي حماسي شاهنامه ، باور دارد که سه حماسه ايلياد و اديسه هومر، مهاباراتا و راماياناي هندوها و شاهنامه فردوسي سرچشمه آريايي دارند و شباهت هاي ميان آنها از همين روست .
به باور دکتر اسلامي ندوشن شاهنامه فرهنگ ايران باستان و فرهنگ ايران پس از اسلام را پيوند زده و اين همان ادامه فرهنگي است که از گذشته هاي دور تا امروز راه خود را يافته و اين پيوند مرهون فردوسي است .
عباسي و قبادي در مقاله خود با عنوان مقايسه جايگاه زن در شاهنامه فردوسي با ايلياد و اديسه هومر، جايگاه و نقش زن را در حماسه هومر چنين مي نويسند: «١-زن در قبضه بانو خدايان آسماني-٢-مردان با تسلط کامل و زنان بازيچه شهوت آنان-٣-فقدان تشخص استقلال زن و بهره برداري ابزاري از آنان-٤-تنها زيبايي زن ملاک است نه فضايل اخلاقي وي-٥-زن موجودي است فتنه برانگيز-٦-تنها در سوگ سرودهاست که زن مجال خودنمايي مي يابد».