Abstract:
چندهمسری یا تعدد زوجات بهعنوان مقولهای فرهنگی، از مسائل مهم در حوزۀ مطالعات زنان به شمار میرود. این مسئله امری نسبتاً رایج در جوامع پیشین بوده است. منابع مختلف تاریخی، فقهی و ادبی در جامعۀ دورۀ قاجار با رویکردهای مختلف به این موضوع پرداختهاند. آنچه مسلم است اینکه تعدد زوجات در بین طبقات و اقشار مختلف جامعۀ ایران عصر قاجار کمابیش وجود داشته است. در متون ادبی و سیاسی اواخر دورۀ ناصرالدینشاه و بهویژه پس از مشروطه، به دلیل آشنایی نویسندگان و شاعران با غرب و گسترش ارتباطات، توجه به مسائل زنان بیشتر دیده میشود. این پژوهش با اتکا به متون و منابع ادبی و سیاسی عصر قاجار و مشروطه و تحقیقات جدید، رویکرد متون سیاسی، اجتماعی و ادبی به مسئلۀ چندهمسری را به روش توصیفی-تبیینی و تحلیل محتوا به تحقیق و بررسی گذاشته است. مطالعات نشان میدهد توجه به این مسئله و علل و پیامدهای آن در نگاه منتقدانۀ متفکران ادبی و سیاسی از اواسط دورۀ قاجار و بهویژه دورۀ مشروطه اهمیت بسزایی یافته و به یکی از مسائل مهم در آثار آنان تبدیل شده است. نکته قابلتأمل اینکه آگاهیدادن به زنان نسبت به جایگاهشان و طبیعینپنداشتن این امر یکی از مسائل مورد توجه روشنفکران و متفکران بوده است.
Polygamy as a cultural category is one of the important issues in the field of women's studies. This issue has been relatively common in previous societies. What is certain that polygamy existed more or less among different classes and strata of Iranian society during the Qajar era. In the literary and political texts of the late period of Naseral-Din Shah and especially after the constitution, due to the familiarity of writers and poets with the West and theexpansion of communication, more attention is paid to women's issues. This research, relying on the literary and political texts and sourcesof the Qajar and constitutional eras and new researches, has researched and investigated the approachof political, social and literary texts to the issue of polygamy by descriptive-explanatory method and content analysis. Studies show that paying attention to this issue and its causes and consequences in the critical view of literary and political thinkers from middle of the Qajar period and especially theconstitutional period became very important and became one of the important issues in their studies. It is worth pondering that informing women about their position and not considering it normal has been one of the issues of concern to intellectuals and thinkers
Machine summary:
مقاله ای با عنوان «واکاوی جامعه شناختی سیمای زن در اشعار ملک الشعرای بهار و سیداشرف الـدین گیلانـی » نوشـتۀ رضـا موسـوی آبـادی ، مهـدی نـوروز و بتـول فخـر اسلام (١٣٩٦: ١٤٠-١٢٤) وجود دارد که در کنار سایر مسائل زنان ، به صـورت خلاصـه بـه تعدد زوجات نیز پرداخته است ؛ همچنین سـهیلا ترابـی فارسـانی (١٣٨٨: ٢٣-١) در مقالـۀ «تکاپوی زنان عصر قاجار: فردیت ، جهان سنت و گذار از آن » به بررسـی ویژگـی هـای زن سنتی پرداخته و به چندهمسری به عنوان یکی از این ویژگـی هـا توجـه کـرده امـا تنهـا بـه گزارشی از چندهمسری در دوران سنت اکتفا نموده و به رویکرد روشنفکران ادبی - سیاسی در این مورد نپرداخته است .
نگارندگان با بررسی هایی که در منـابع ایـن دوره داشته اند، بر این عقیده اند که بروز پدیدة چندهمسری تحت تأثیر عوامل مختلفی بوده است که اولین آن ها عامل فقهی - مذهبی است ؛ این که دین بـه مـردان اجـازة داشـتن چنـد همسر را مـی داد(ملکـم ١٣٨٠: ٢/ ٨٤٠؛ دروویـل ١٣٨٧: ٧١؛ لایـارد، ١٣٧٦: ١٠٨؛ پـولاک ١٣٦٨: ١٥٨؛ بروگش ١٣٦٧: ٢٠٣؛ اورسل ١٣٨٢: ٣١٦؛ ویشـارد ١٣٦٣: ٩٣؛ مـوزر، ٢٥٣٦: ٢١٨؛ تویوکیچی ، ١٣٩٢: ١٣٥؛ دالمانی ١٣٣٥: ٢٥٠؛ رایس ١٣٨٣: ٨٦) و همچنین وجود این عقیده که گرفتن زنان بیشتر مردان را به سعادت بیشـتری مـی رسـاند(ژوبر، ١٣٢٢: ٨٣).
گوبینو آن را کمیاب و تقریباً امری استثنایی دانسته و علت آن را نیز آسان بودن امـر ازدواج و طلاق عنوان کرده که سبب می شد هیچ کس در یک زمان ، چند زن نداشته باشـد(گوبینو، ١٣٨٣: ٣١١)، هرچند خود این مسئله در نگاه متون ادبی - سیاسی به عنـوان یکـی از علـل چندهمسری مطرح شده است .