Abstract:
روایت کنشها، رویدادها و جنگهای صدر اسلام، در شکلگیری گفتمان شریعت و انتقال آن به نسلهای بعدی نقش مهمی را ایفا میکند. در این میان روایتگری زنان، بهمثابه کنشی اجتماعی، امری اثرگذار و مهم است. روایتگران زن، راوی اصلی یا دوم یا همارز بخشی از روایات داستانیتفسیری هستند و موضوعات متنوعی را در این داستانها روایت کردهاند. این مقاله، به بررسی تطبیقی چهرۀ زن راوی در سه تفسیر روضالجنان، جلاءالاذهان و منهجالصادقین میپردازد و وجوه اشتراک و افتراق این نقش را در سه تفسیر دنبال میکند. در این مقاله با استفاده از فن تحلیل محتوا؛ نوع روایتگری زن، موضوع داستانها و مشارکت روایتگران را در داستانهای این سه تفسیر استخراج کرده و از این رهگذر، تصویر زن راوی را در این متون ترسیم کردهایم. پیکرۀ متنی این مقاله، روایتهایی است که در سه تفسیر یادشده، زنان، راوی آنها بودهاند. این پژوهش نشان میدهد در این سه تفسیر، زنان شاخصی نظیر عایشه، امسلمه و اسماءبنتعمیس به روایتگری پرداختهاند و در گذر زمان، مفسران با حذف، تغییر یا افزایش روایتگران یا روایتها، چهرۀ زن راوی را تغییر دادهاند. همچنین در این روایتها اعتمادپذیری راوی زن، با شگردهایی نظیر ایجاد سطوح چندگانۀ راویان، استفاده از راوی درونداستانی و نزدیکی زمانی و مکانی راوی با روایت، افزایش یافته است.
Narrating the actions, events and wars of early Islam plays an important role in the formation of Sharia discourse and its transmission to the next generations, women's narration is an effective thing as a social action. Female narrators are the main or second narrators or the equivalent part of interpretive narratives and have narrated various topics in these stories. This article deals with the comparative analysis of the female narrator's face in the three interpretations of Rouz al-Janan, Jala al-Azhan and Manhaj al-Sadeghin, and follows the commonalities and differences of this role in the three interpretations. In this article, using the technique of content analysis; We have extracted the type of female narration, the subject of the stories and the participation of the narrators in the stories of these three interpretations, and from this point of view, we have drawn the image of the female narrator in these texts. The textual body of this article is the stories that were narrated by women in the three mentioned interpretations. This research shows that in these interpretations, women have been narrating and over time, the commentators have changed the face of the female narrator by removing, changing or adding narrators or narrations. Also, in these narratives, the reliability of the female narrator has been increased with techniques such as creating multiple levels of narrators, using an internal narrator, and the proximity of the narrator in time and place to the narration.
Machine summary:
مسئلۀ اصلي اين پژوهش بررسي تصوير راوي زن ، در ميان روايت هاي سه تفسير فارسي و شيعي روض الجنان ، جلاءالاذهان و منهج الصادقين و مقايسۀ آن ها است .
در اين مقاله قصد داريم به اين پرسش ها پاسخ دهيم :۱) کدام زنان در داستان هاي تفسيري،در نقش راوي حضور دارند؟ ۲) الگوي روايتگري زنان راوي به چه صورت است ؟ ۳) چه تشابهات يا تمايزاتي در بازنمايي راويان زن سه تفسير وجود دارد؟ در اين پژوهش از روش تحليل محتواي کمي و کيفي کمک گرفته ايم تا بتوانيم اطلاعات و داده هاي پژوهش را جمع آوري و طبقه بندي کنيم .
به جز دو روايت که نام راوي آن ها «زنان رسول » نقل شده است (ابوالفتوح ، ج ۵: ۳۴۵؛ ابوالفتوح ، ج ۹: ۴۷)؛ در اين سه تفسير ۱۵ زن ، روايتگري کرده اند که برخي از آن ها را به د يل اهميت معرفي ميکنيم : عايشه ؛ دختر ابوبکر و از مشهورترين همسران پيامبر، در طب ، شعر و فقه سرآمد بود و نزول آيه و مبرا ساختن او در ماجراي افک ، از بزرگ ترين فضايل اوست (ابن اثير،۱۴۰۹ق ، ج ۶: ۱۹۱).
نکتۀ بسيار مهم در اين ميان آن است که راوي ۱۱ روايت از روايت هاي حذف شده ، عايشه است ؛ يک روايت از روايتگري ام سلمه و چهار روايت از روايت هاي ديگر زنان نيز در جلاءالاذهان نيامده است .