Abstract:
آخوندزاده از روشنفکران پیشگام ایرانی است که با وجود تحصیلات سنتیاش در ایران، تحت تأثیر محیط فکری قفقاز به عقبافتادگی ایران پی برد و درصدد ریشهیابی علل نابرابری ایران با دنیای غرب برآمد و در این راه به طرح مباحثی مهم هر چند عجولانه و گاه غیر محققانه پرداخت. یکی از مباحثی که او بر آن تمرکز کرد، تأمل دربارۀ تاریخ وگذشته تاریخی ایران بود که وی آن را به دو قسمت دوره طلایی باستان و عصر خشونت بار اسلامی تقسیم نمود. او تهاجم اعراب مسلمان به ایران را یکی از عوامل این نابرابریها دانست. لذا نسبت به عصر اسلامی رویکردی سخت انتقادی در پیش گرفت و نحوی غیرمحققانه حکومتهای سامانی و ایلخانی را در یک ردیف نهاد. حال با توجه به این رویکرد، مسأله اصلی این نوشته این است که نگرش آخوندزاده نسبت به صفویه چیست و آن را چگونه ارزیابی و تحلیل کرده است. نگارنده با روشی توصیفی –تحلیلی به این نتیجه میرسد که آخوند زاده بر دو مساله تأکیدی خاص دارد: نخست، خرافات و دیگری آغاز عصر جدید در غرب و مواجهۀ ایرانیان با آن. با این دو رویکرد تاریخ صفویه برای وی اهمیت خاصی یافته است. چنانکه در دو نوشته اختصاصی یعنی «ستارگان فریب خورده ( یوسف شاه)» و «نقد اشعار وتبار سروش اصفهانی» به تاریخ صفویه ، افکار و شیوۀ مملکتداری آنها پرداخت و در قیاس با سایر سلسلههای پس از اسلام انتقادهای به مراتب بیشتری را متوجه صفویان کرده است. تا آنجا که اغلب نقدهای او به دورۀ اسلامی بصورت تلویحی متوجه صفویه است.
Akhundov is one of the first Iranian intellectuals who, despite his traditional education in Iran, under the influence of the intellectual atmosphere of the Caucasus, realized Iran's backwardness and tried to find the roots of Iran's inequality with the Western world. However, he hastily and unresearched discussions. One of the topics he focused on was the reflection on Iran's history and historical past, which he divided into two parts: the ancient golden period and the violent Islamic age. He considered the attack of Muslim Arabs on Iran as one of the causes of these inequalities. Therefore, he took a harsh critical approach towards the Islamic era and unresearchedly put the Samani and Ilkhani regimes in the same row. According to this approach, the main issue of this article what is Akhundzadeh's attitude towards Safavid and how he evaluated and analyzed it. Using a descriptive-analytical method, the author comes to the conclusion that Akhundov emphasizes two special issues: first, superstitions, and secondly, the beginning of a new era in the West and the Iranians' confrontation with it. With these two approaches, Safavid history has gained special importance for him. So that in two dedicated articles "Deceptive Stars (Youssef Shah)" and "Criticism of Soroush Esfahani's Poems and Ancestors" he has discussed the history of the Safavid dynasty, their thoughts and government. Compared to other post-Islamic dynasties, he has made many more criticisms of the Safavid dynasty. As far as most of his criticisms of the Islamic period are implicitly directed at Safavid.
Machine summary:
او همچنین با روی آوری به نوعی داسـتان تـاریخی بسـان «سـتارگان فریب خورده ( یوسف شاه )» و «نقد اشعار وتبار سروش اصفهانی » پیشگامی خود را در این زمینه نشان داد که با الهام گرفتن از تاریخ و مسـتندات تـاریخی ، آن را بـا جزیـی پـردازی وگاهی وطنز می آمیزد که حاصل آن روایتی انتقادی و آگاهی بخش بود واز طرفی منعکس کننده نگرشهای تاریخی وفکری اوست .
آخوند زاده گـاهی ملیـت وطـن خود را قفقاز می شمارد که وجه مشترکش با مردم ایران در اسلام و تشیع است نـه ملیـت (آخوندزاده ، مقالات ، ١٣٥١، ٤٤) با این همه ، در آراء او تناقض وتشدد زیادی وجـود دارد زیرا گاهی به نسبت به نوع مخاطب سخن می گوید ،از جمله در نامه به مـانکجی پیشـوای زرتشتیان ، به ستایش عصر باستان ونکوهش اسلام پرداخت (آخوند زاده ، ١٤٠٠، ٨٢٩ بـه بعد).
او کـه باستان گرایی خاصی دارد وتاریخ دوران اسلامی را چندان نمی پسندد، به تـاریخ صـفویان چگونه نگریسته و حاکمیت صفوی را درآثار خود چگونه بازتاب داده است ؟ آیا صـفویان در اندیشه او جایگاه خاصی متفاوت از سایر سلسله های اسلامی داشته است ؟ در وهله اول همانگونه که از قبل خاطرنشان شد آخوند زاده تاریخ صفویه را بخشـی از تاریخ عصر اسلامی دانسته و تمام انتقاداتی که متوجه دوره اسلامی کرده است به صراحت صفویه را نیز در بر می گیرد و در موارد زیادی مصداق وی دوره صـفویه اسـت .
این دو نوشته نگرش و رهیافت آخوند زاده را در باره آنها بخصـوص در واقعـه سـتارگان فریب خورده که مربوط به شاه عباس و اوج حاکمیت صفویه است را نشان می دهد.