Abstract:
رستم از بارزترین شخصیتهای ادبیات حماسی ایران است که در متون حماسی ادبیات فارسی بهویژه شاهنامة فردوسی منزلت و جایگاه درخور ویژهای دارد، امّا این بدین معنا نیست که آثار دیگری که در راستای گزارش پهلوانان حماسی ایران به نگارش درآمدهاند، به همان اندازه در تبیین جایگاه وی کوشیدهاند. این اهمال و بیتوجّهی بهوسیلة بسیاری از نویسندگان عربی - اسلامی که در زمینههای دینی و فرهنگی جدید سر برآوردهاند، پدیدهای عجیب و شگفتانگیز نیست، امّا دگرگشت و اهمال آن در شاهنامه ثعالبی که نزدیکترین متن عربی - اسلامی به شاهنامه است و توسّط ادیبی از نیشابور که در خراسان میزیسته و از منابع مشترکی با ابوالقاسم فردوسی در تدوین تاریخ حماسی ایران بهره برده و از جهتهای زیادی همچون نامها، توصیفات، رویدادها با آن مشترک است، شگفتانگیز و جای بحث و بررسی دارد. پژوهش حاضر میکوشد، بهنقد و ارزیابی فرایند کاستهشدن جایگاه رستم و دگرگشت شخصیت تهمتن در کتاب غرر الملوک ثعالبی بپردازد و علّتها و جلوههای آن را در مقایسه با شاهنامه فردوسی به بوتة نقد و تطبیق بکشاند. براساس یافتهها، با تکیه بر فرضیة بازآفرینی رستم در شاهنامه و اشتراک منابع فردوسی و ثعالبی، عواملی همچون مغایرت مبنایی شرح پهلوانی فردوسی با کتاب شرح شاهان ثعالبی، رویکرد تاریخی و دینی وی، تضاد گفتمانی و نگرشی میان شاعر و مورخ در رابطه با تجسّم ابرقهرمانان حماسی، در دگرگشت این شخصیت حماسی در متن عربی، مورد بحث نقش بسزایی دارد. لازم به ذکر است که روش بهکاررفته در نوشتار پیش رو، توصیفی - تحلیلی برپایة مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است.
Rostam's character is known as one of the most prominent characters in Iranian epic literature and has taken a unique place in epic texts of Persian literature, especially Ferdowsi's Shahnameh. However, this does not mean that the other literary work written in line with the reports of Iranian epic heroes have equally tried to elevate this epic character and his features. This negligence by many Arab-Islamic writers in the field of modern religion and culture is not considered as a strange phenomenon However, Shahnameh Tha'labi, written by a writer from Neishabour who lived in Khorasan, is referred to as the closest to the original text due to using common sources with Abolghasem Ferdowsi in compiling the epic history of Iran and the shared aspects such as letters, descriptions, and events, and has minimized this negligence. This text is, therefore, motivating and debatable. Thus, this study intends to criticize and evaluate the process of shifting the position of Rostam and the transformation of the slanderous character in the book Gharr al-Muluk Tha'alabi, and to criticize and adapt its causes and effects in comparison with Ferdowsi's Shahnameh. According to the results of the article, by putting together the hypothesis of Rostam's re-creation in Shahnameh and the shared sources between Ferdowsi and Tha'alabi, factors such as the fundamental discrepancy between Ferdowsi's heroic description and the book of Sha'labi kings, his historical and religious approach, discourse and attitude between poet and historian by embodying epic superheroes have played a pivotal role in the transformation of this epic character in the provided arabic text. It should be noted that the methodology utilized in this research is a descriptive-analytical procedure based on the American school of comparative literature, which deals with Rostam's comparative personality in two works
Machine summary:
این اهمال و بیتوجّهی بهوسیلة بسیاری از نویسندگان عربی - اسلامی که در زمینههای دینی و فرهنگی جدید سر برآوردهاند، پدیدهای عجیب و شگفتانگیز نیست، امّا دگرگشت و اهمال آن در شاهنامه ثعالبی که نزدیکترین متن عربی - اسلامی به شاهنامه است و توسّط ادیبی از نیشابور که در خراسان میزیسته و از منابع مشترکی با ابوالقاسم فردوسی در تدوین تاریخ حماسی ایران بهره برده و از جهتهای زیادی همچون نامها، توصيفات، رویدادها با آن مشترک است، شگفتانگیز و جای بحث و بررسی دارد.
براساس یافتهها، با تکیه بر فرضیة بازآفرینی رستم در شاهنامه و اشتراک منابع فردوسی و ثعالبی، عواملی همچون مغايرت مبنایی شرح پهلوانی فردوسی با کتاب شرح شاهان ثعالبی، رویکرد تاریخی و دینی وی، تضاد گفتمانی و نگرشی میان شاعر و مورخ در رابطه با تجسّم ابرقهرمانان حماسی، در دگرگشت این شخصیت حماسی در متن عربی، مورد بحث نقش بسزایی دارد.
بهویژه در بخش حماسی و پهلوانی آن؛ زیرا کتاب محصول عصر پهلوانی است و فردوسی برخلاف نام اثر، تاریخ شاهان را معبری برای ورود به جهانپهلوانان و شخصیتهای نامی ایرانزمین دانسته است؛ اما ثعالبی گویا به این تناسب بیشتر وفادار بوده است و در اثر وی خبری از جنگهای مستقل و بزرگ رستم نیست.
Gharr Akhbar Moluk Al-Fars and Sirham (Tarikh al-Tha'labi) in comparison with Ferdowsi's Shahnameh.