Machine summary:
"اگر چنین نیست مرزی که در آنطرف این مرز این قانون از عمل میافتد کجا است،و بچه دلیل است که جزئی از عالم خلقت تابع قانونی است که ظاهرا کلی و جهانی بنظر میرسد و جزء دیگر خلقت از تبعیت این قانون معاف است؟ در میان تمام نژادهای متمدن بشری صاحبان اندیشهء عمیق بحل این مسئله پرداختهاند و راهحلهای متعدد نشان دادهاند و من قصد ندارم بر این مجموعه چیز تازهای بیفزایم.
هنگامیکه با حادثهای روبرو میشویم که نمیتوانیم آنرا معلول علت یا رشته علتهایی بدانیم که از ردیف علتهایی که با آنها آشنائی داریم خارج است،آیا چه خواهیم کرد؟آیا این نکته برای انسان ضرورت و حتمیت کامل دارد که برای هرحادثه در هرلحظه بایستی یک علت وجود داسته باشد؟ آیا ممکن است فکر انسان باین تضاد منطقی برسد که در فلان حالت یا فلان حالت حادثهای که اتفاق افتاده مطلقا از پیش خود اتفاق افتاده و هیچ رابطهء علیتی یا حادثهء دیگر نداشته است؟بدیهی است که جواب این سؤال منفی خواهد بود،چه هیچ چیز سهلتر از آن نیست که انسان دربارهء حادثهای ببیند که هیچ قبیل علت برای توضیح وجود آن در میان نباشد.
ولی در اینجا پرسش دیگری پیش میآید و آن اینکه آیا این ارتباط مربوط بطبیعت و ماهیت خود اشیاء است یا نتیجهء نیروی واهمه خود مااست؟ آیا ممکن نیست که نوع بشر در ابتدای کار برای جواب گفتن ببعضی از ضروریات زندگی عملی خود مفهوم علیت را جعل کرده و بعدها متوجه شده باشد که اگر بخواهد نظر خود را محدود بچهار چوبهء این اصل سازد زندگی غیر قابل تحمل میشود؟ما اکنون قصد آن را نداریم که بتمام جنبههای فلسفی مختلف این مسأله توجه کنیم."