Abstract:
نگارگر ایرانی یا خود صوفی و عارف بوده و یا زمینه فکریاش از طریق الفت با شعر و ادب پارسی به حکمت کهن ایرانی و عرفان اسلامی پیوسته بوده است. علاوه بر این با دقت در نگارهها و نحوه طراحی عناصر، به شناخت درست او از طبیعت پی میبریم. بر اساس این معرفت، نگارگر ایرانی هرگز به دنبال بازنمایی طبیعت نبوده بلکه کوشیده است اصل و جوهر صور طبیعی و طرح متجلی در باطن خویش را به تصویر درآورد. به همین دلیل در نگارههای او نه زمان و نه مکان معینی مجسم میشود، نه نمودی از کمیتهای فیزیکی بروز میکند و نه قوانین رؤیت جهان واقعی کاربرد دارند.
Machine summary:
"در این نقاشیها تنها یک داستان به تصویر کشیده نشده بلکه تپهها،کوهها،حیوانات،ابرها و درختانی که صحنه نقاشی را پر کردهاند،یادآور حقیقت آن بهشتی هستند که در تجسم نگارگر نقش بسته که همچون بهشتی است که در ذات طبیعت نهفته میباشد و انسان نیز در ژرفای وجود خویش آن را به همراه دارد.
این ادیان همچنین تفاسیر بسیار مهمی درباره مفهوم پیوند متقابل وحدت میان نظام بشری و نظام طبیعی را دربردارند»4 «در آیین هندو اساطیر نجومی است که از آفرینش عالم بوسیله بانگ ازلی قدسی (Mantra Aum) حکایت میکند که در اثر آن نیروی واحدی موسوم به پرانا (Prana) بر همه عالم جریان مییابد و نظام طبیعی را به منشاء الهی آن پیوند میدهد»5 «کیانشناسی آیین مزدا نیز که پایه بینش و ادراک آن را نظام طبیعت تشکیل میدهد بر اساس تمایز وجودی بین دو اصل اورمزد(اهورامزدا)یعنی نور نامتناهی و اهریمن یعنی ژرفای بیانتهای تاریکی قرار دارد»6 تجلی طبیعت در آثار نقاشی ایرانی قبل از اسلام اولین نمونههای نقاشی ایران(گذشته از تصاویر دیوارهای غارها و معابد)به صورت کتابآرایی قبل از اسلام و مانویان بازمیگردد.
به واسطه این مفهوم خاص از انسان،طبیعت هرگز به عنوان امری دنیوی ملحوظ نشده است و هرگز علوم طبیعت در مقام طبیعت مخلوق (Natura naturata) بدون به خاطر داشتن طبیعت خالق (Natura naturans) مورد مطالعه قرار نگرفته است»9 عناصر طبیعت،آسمان،درختان،کوه و سنگها باغهای مثالی بهشتی را به تصویر میآورند که پیوند معنوی با عالم ملکوت داشته و این بینش از توجه به عالمی که حواس ظاهری ما درمییابد اهمیت پیدا میکند."