Machine summary:
"ثعالبی،ابو منصور عبد الملک بن محمد بن اسماعیل نیشابوری،لطائف االمعارف،ترجمهء او به عنوان نمونه به لقبهای جالبی اشاره میکند که اعراب، حتی پس از استقرار اسلام به رهبران و صاحبمصبان و کار به دستان خود میدادهااند،مانند: *خیط باطل(نخ بیهود):که لقب مروان بن حکم بود زیرا قامتی بسیار دراز و باریک داشت و شاعری دربارهاش گفته بود:نفرین بر قومی که«خیط باطلی»را بر مردم امیر کردند،به هرکس بخواهد میدهد و آنجا که نخواهد،نمیدهد.
و شاعر دیگر ابن ابی شرف کاربرد غیرمنطقی القاب را چنین به تمسخر گرفت: ممایز هدنی فی ارض اندلس اسماء معتمد فیها و معتضد القاب محلکة فی غیر موضعها کالهر یحکی انتفا خاصورة الاسد آنچه مرا از سرزمین اندلس دور نگه میدار لقبهایی چون معتمد و معتضد است لقبهایی که بیمورد به کار رفته همچون گربهای که به خود باد کند تا همانند شیر شود1 *** به همان اندازه که فرهنگ حاکمیت رسمی،این پدیده را جدی گرفته و به آن ماهیتی شکوهمند داده،فرهنگ عامه به آن جنبهء طیبتآمیز و طنزمایه بخشیده و در اهدافی،خلاف دیدگاههای رسمی،بر آن بوده است تا این پدیده دروغ بنیان و نیرنگ مایه را معروض ریشخند و تمسخر قرار دهد.
چنانکه میدانیم آغا محمد خان را به علت نقص عضو ویژه و نفرتی که از سختکشیها و خونخواریهای او،بویژه رفتار ناجوانمردانهاش با لطفعلی خان زند،در مردم ایجاد شده بود، کلانتر را برای نقشی که در پشت کردن به زندیه و روی آوردن به قاجارها داشت(با کمک او چند تن از زندیه به پادشاهی رسیدند و نیز آغا محمد خان)،مظفر الدین شاه را به خاطر نرمخویی و انعطافپذیری و منش مسالمتجوی ویژهای که داشت و ظل السطان را به سبب جنایات عجیبش و اینکه یک چشم او کور یا چپ بود،مشمول این القاب کردهاند."
Automated keywords:
عوام
،
شاه
،
مردم
،
آغا محمد خان
،
اسلام
،
تاریخ
،
زن
،
فرهنگ
،
مغول
،
داستان