Abstract:
هدف:این تحقیق به منظور بررسی تأثیر مداخلهء رفتاری بر کاهش تعارضات بین فردی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری انجام شد.روش:جامعه آماری را کلیه دانشآموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری که در سال تحصیلی 87-86 در استان اصفهان مشغول به تحصیل بودند،تشکیل میدادند که از بین آنان،تعداد 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.گروه آزمایش به مدت 10 جلسه طی دوماهونیم به صورت هفتگی تحت مداخلهء رفتاری شامل آموزش مهارتهای ارتباط اجتماعی،شناخت و تنظیم هیجانات و دوستیابی،قرار گرفتند.ابزارهای اندازهگیری در این پژوهش،آزمون وکسلر،چک لیست ناتوانیهای یادگیری،آزمونهای خواندن،نوشتن و ریاضیات و آزمون"موقعیتهای مبهم اجتماعی"برای سنجش تعارضات بین فردی بود.یافتهها:نتایج حاکی از آن بود که مداخلهء رفتاری به صورت معناداری تعارضات بین فردی گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پسآزمون و پیگیری،کاهش داده است.نتیجهگیری:با توجه به اینکه علاوه بر مشکل یادگیری،دانشآموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری از لحاظ اجتماعی،آمار بالاتری از افسردگی،تنهایی و عزت نفس پایین را تجربه میکنند،با انجام مداخله فوق میتوان به بهبود روابط بین فردی آنان کمک کرد.
Objective: The purpose of this study was to determine the effectiveness of behavioral intervention on interpersonal conflicts in students with learning disabilities (LD).
Method: Thirty students were randomly selected from the LD Center in Isfahan. They were randomly assigned into experimental and control groups. The experimental group received 10 weekly sessions of behavioral intervention in social skills، management of emotion and friendship. Some related checklists on reading، witting، mathematic and ambiguous provocation situations were administered to both groups before and after intervention.
Results: The results showed that behavioral training significantly reduced the interpersonal conflicts in the experimental group as compared with the control.
Conclusion: Accordingly، we can conclude that this method could be helpful for LD students who have depression، loneliness، and low self-esteem.
Machine summary:
روش:جامعه آماری را کلیه دانشآموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری که در سال تحصیلی 78-68 در استان اصفهان مشغول به تحصیل بودند،تشکیل میدادند که از بین آنان،تعداد 03 نفر به شیوه هدفمند انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر مداخلهء رفتاری بر کاهش تعارضات بین فردی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در مقایسه با گروه کنترل بود.
براساس هماهنگی با سازمان آموزش و پرورش استان و پیرو ارسال بخشنامه در مهرماه 7831 مبنی بر ارجاع دانشآموزان مشکوک به ناتوانیهای یادگیری با توجه به دورههای ضمن خدمت معلمان مقطع ابتدایی،دانشآموزان زیادی به مرکز ناتوانیهای یادگیری استان اصفهان مراجعه کردند که از بین آنان، پس از توجیه هدف پژوهش 03 نفر انتخاب شدند و براساس تشخیص گروهی متشکل از دو روانشناس، دو روانپزشک،دو کارشناس ناتوانیهای یادگیری و یک کارشناس گفتاردرمانی و با توجه به نمرات هوش آنها، در آزمون وکسلر،چک لیست ناتوانیهای یادگیری در راهنمای آماری تشخیص و طبقهبندی بیماریهای روانی(5002)و آزمونهای خواندن(شفیعی،7831)و نوشتن(فلاح چای،3731)و آزمون ریاضی ایران کی- مت(محمد اسماعیل،7831)در سه حوزهء خواندن، بیان نوشتاری و ریاضیات برای حضور در پژوهش، مورد سنجش و تأیید قرار گرفتند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که نتایج جدول 4 نشان داده شده است تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در سه خرده مقیاس کنارهگیری،حل مسئلهء اجتماعی و اسناد از لحاظ آماری معنادار ولی در پرخاشگری معنادار نیست و مداخلهء رفتاری در مرحله پسآزمون بر گروه آزمایش،مؤثر بوده است؛لذا فرضیه چهارم پژوهش تأیید میشود.