Abstract:
ردیف را می توان ابزار ایجاد موسیقی و تکمیل یا تاکید معنا دانست و آن را در دو حوزه معنایی و موسیقایی بررسی کرد. در حوزه نخست، از آنجا که معنای ردیف پیوندی پنهانی با روحیه شاعر دارد، می تواند نشان دهنده روحیات و دغدغه های درونی او باشد. از سوی دیگر ردیف عنصر مکرر شعری است و معنای آن در رعایت سنتهای ادبی و محتوایی غزل نقش مهمی دارد. هنگامی که کلمه یا کلماتی در جایگاه ردیف قرار می گیرند، نقش موسیقایی آنها کمتر از معنا نیست. بنابر این بررسی نقش ردیف در ایجاد موسیقی و دلایلی که موجب افزایش این موسیقی می شود، حائز اهمیت است. این مقاله با این رویکرد، به بررسی ردیف در غزلیات سعدی و عماد فقیه کرمانی پرداخته است. این دو شاعر در دور ه ای قرار دارند که غزل فارسی هم از نظر محتوایی و هم از نظر موسیقایی به آخرین حد تکامل و شکوفایی خود رسیده است.
Machine summary:
"فنون ادبی(علمی و پژوهشی) دانشگاه اصفهان سال دوم،شماره 1،(پیاپی 2)بهار و تابستان 1389،ص 30-17 مقایسۀ توازن موسیقایی و معنای ردیف در غزلیات سعدی و عماد فقیه دکتر مریم خلیل جهانتیغ{o*o}دکتر محمد بارانی{o**o}مهدی دهرامی{o***o} چکیده {IBردیف را میتوان ابزار ایجاد موسیقی و تکمیل یا تأکید معنا دانست و آن را در دو حوزۀ معنایی و موسیقاییبررسی کرد.
گاهی نسیم سحر را نیز حامل پیغام خویش قرار میدهد: {Sای نسیم سحر از من به دلارام بگوی#که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوستS}(سعدی،1386:475) {Sای باد اگر مجال سخن گفتنت بود#در گوش آن ملول بگوی اینقدر سخنS}(همان،680) {Sما را زدرد عشق تو با کس حدیث نیست#هم پیش یار گفته شود ماجرای یارS}(همان،583) در غزلیات عماد فقیه ضمیر اول شخص جمع و فعلهای اول شخص جمع بیشتری در جایگاه ردیف واقع شدهاند.
در غزلی که با ردیف(کن)همراه است،ابتدا از معشوق میخواهد که عهدشکستن را رها کند و به وفا روی آورد: {Sآخر نگهی به سوی ما کن#دردی به ارادتی دواکن#بسیار خلاف عهد کردی#آخر به غلط یکی وفا کنS}(سعدی،1386:379) هرچند جنبۀ تمنا و خواهش در این غزل بیشتر از آمرانهبودن آن است با اینوجود در چند بیت بعد متوجه میشودکه معشوق خواهش او را نخواهد پذیرفت،بناچار میپذیرد که گریزی نیست و باید جور معشوق را بپذیرد و چشم بهقضا دارد: {Sسعدی چو حریف ناگزیرست#تن در ده و چشم در قضا کنS}(همان،379) البته اسلوب استفاده از فعلهای امرونهی در غزلیات و بستان کاملا متفاوت است."