Abstract:
در میان آثار ادبی جهان، رمان سیذارتا اثر هرمان هسه با حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر عطار شباهت هایی دارد که این دو اثر را قابل مقایسه می سازد. جستجوی کمال و طی طریق از کمال ظاهری تا رسیدن به مرتبه ای از کمال واقعی درونمایه هر دو اثر است. سیذارتا و شیخ صنعان که هر دو از نظر دیگران دارای مقام و مرتبه ای از کمال هستند، در پی کمال واقعی خویش همه چیز را ترک می گویند و به جستجو می پردازند. عشق در هر دو داستان جایگاه ویژه ای دارد و تحول اساسی شخصیت ها در هر دو با عشق زمینی آغاز می گردد و به سرانجام می رسد. در این مقاله ابتدا ضمن مقایسه ساختاری، دو اثر از لحاظ شخصیت پردازی، کنش ها و گره گاه ها و زبان و بستر وقوع داستان بررسی می شوند. سپس، علت کنش ها و شباهت ها و تفاوت های مفاهیم در دو داستان نموده خواهد شد.
Among the literary works in the world، there are some similarities between novel of the Siddhartha by Hermann Hesse and the tale of the Sheikh San'an in the Manteq At'teir by Sheikh Attar، which make them comparable. The theme of both tales is seeking perfection and felicity as well as following the direction from apparent perfection to a real stage of perfection. Both Siddhartha and Sheikh San'an have high degree of perfection and felicity in the people's point of view; however they left everything and engage in seeking. Love has a characteristic role in both tales، so the basic change of both characters starts with earthly love and brings them to the denouement. In this article the similarities were represented at first based on the structural analysis including the characterizations، actions، turns، conceptual language and background of the two texts. Then، the reason of the actions were compared and presented beside the conceptual similarities and differences between two tales.
Machine summary:
"یکی از این دو اثر منطق الطیر شیخ عطار نیشابوری مربوط به سدۀ ششم هجری است که در آن گروهی از پرندگان که هریک در مرتبهای از کمال ظاهری است،زندگی خود را رها کرده،به دنبال کمال واقعی رهسپار میشود.
این کتاب شامل مناظرات میان پرندگان است که در این مناظرهها داستانها و حکایتهای بسیار بدیعی گنجانده شده است و یکی از کلیدیترین حکایات مذکور،حکایت شیخ صنعان است؛ شیخی کامل که مقام و مرتبۀ خویش را برای جستجوی کمال واقعی رها میکند.
جالب آن که خود شیخ نیز در زمرۀ کار آزمودگان است؛زیرا علم و عمل را همراه باهم دارد و عطار او را اینگونه توصیف میکند: {Sهم عمل هم علم باهم یار داشت#هم عیان هم کشف هم اسرار داشتS} (منطق الطیر،286) داستان سیذارتا به مراتب شخصیتهای بیشتری دارد.
آیا این خود هرمان هسه است که در خانوادهای به شدت مذهبی رشد کرده و برای کشیش شدن مدتی را نیز در مدرسۀ الهیات گذرانده (نصر اصفهانی:1386)و از آموزههای تکراری و کلیشهای گریزان است؟برای سیذارتا ستیزه با هر چیز برای دست یافتن به رهایی،صفتی است که ریشۀ آن باید در همین پس زمینۀ همه بررسی شود.
کمال در حکایت شیخ صنعان یک مسیر است که از آن به صراط مستقیم نیز میتوان تعبیر کرد و باید رهرو آن مسیر بود و در داستان سیذارتا کمال چیزی است که میتوان آن را داشت و بودا و سیذارتای انتهای داستان آن را دارند."