چکیده:
پژوهش حاضر درصدد بررسـی تطبیقـی مبـانی نظـری دو مفهـوم فـره ایـزدی و ظل اللهی از خلال متون تاریخی و روایی اندیشمندان مسلمان است و در پی پاسخ به این پرسش هاست که تشابه و تمایز این دو چیست ؟ و آیا می توان ظل اللهـی را در تداوم فره ایزدی دانست ؟ برخلاف تصور رایج کـه ایـن دو اندیـشه را از یـک جنس بر می شمارند، فرض اصلی مقاله ، این است که فره ایزدی و ظل اللهی ، به رغم برخی وجوه مشترک ، تفاوت ها و تمایزات مهمی بـا یکـدیگر دارنـد. نتـایج ایـن پژوهش که با روش مقایسه ای و تبیین تاریخی صورت گرفتـه مـشخص مـی کنـد این دو، متعلق به دو منظومه ی فرهنگی در تاریخ ایران هستند، که تنهـا در شـرایط خاص دوره ی خود، امکان ظهور و بروز داشته اند. از این رو، فره ایـزدی ؛ بایـد در متن فرهنگ سیاسی نظام پادشاهی ایران باستان ، و ظـل اللهـی ؛ در نظـام سـلطنت دوره اسلامی فهم شود.
This research is trying to accomplish a comparative study on the theoretical basis of divine charisma and zell-allah (shadow of God) based on historical texts and narratives of Muslim scholars and to answer the questions about their similarities and differences. Another problem of this research is about the historical periods which each of these two concepts have been emerged during it. In contrary with the commonly thought which suppose these two concepts as a same kind، this paper is trying to prove the hypothesis that divine charisma and zell-allah (shadow of God) have important distinctions and differences، and the so-called similarity is not possible. The results of this research which have been achieved by application of historical explanation and comparative method show that these two concepts belong to two distinct cultural discourses of different periods of history of Iran. The concepts which the emergence of them were depended to conditions were only possible in their own especial periods. Thus divine charisma belonged to political culture of Ancient Iranian Kingdom and zell-allah (shadow)
خلاصه ماشینی:
نگارنـده نیز پیشتر مقاله ای تحت عنوان «اندیشه ایرانشهری و خواجه نظام الملـک »، در شـماره دوم پژوهشنامه انجمن ایرانی تاریخ به چاپ رسانده است ، که محور اصلی آن ؛ مقایـسه مبـانی مشروعیت بخشی سیرالملوک، با اندیشه ایرانشهری بوده است ، اما پژوهش پیش رو، گـامی بس مهم تر برداشته ، دایره ی این بررسی را در دو گفتمان فره ایزدی و ظل اللهی بسط داده و برای به دست آوردن شاخصه های ظل اللهی ، منـابع حـدیثی ، تفـسیری ، تـاریخی تـا دوره معاصر را مورد بررسی قرار داده ، سپس گزاره های به دست آمده از این دو مقوله ، با یکدیگر مقایسه شده است .
در حالی که نظریه پردازان مسلمان با به کارگیری آیات و روایات بسیاری از پیامبر کـه در صحت انتساب روایات ، یا تفسیرهای آیات ، تردیدهای اساسی وجود دارد، و جعل بودن آنان با توجه به منظومه فکری و فرهنگی قرآن و سیره پیامبر مشخص است ، حداکثر تلاش خود را برای توجیه ظلم حاکم و اطاعت رعیت مصروف داشته اند: «الـسلطان ظـل الله فـی ارضه ، فمن اطاعه فقد اطاعنی و من عصاه فقد عصانی »٣ این نوع روایات منقول از پیـامبر اسلام چنان باورمندانه و مستند در سطح نخبگان و اندیشمندان مسلمان دوره میانه بـه بعـد رایج گشت که می توان این دوره را تا دوره معاصر «نظام ظل اللهی » نامید.