چکیده:
فهم مسائل فقهی و حقوقی از آیات قرآن کریم، بخشی از تفسیر قرآن و پژوهشهای فقهی در قرآن، متوقف بر سلسله مبانی علمی و عملی است. شغل و کار از مباحث فقهی و حقوقی است که در قرآن مورد توجه قرار گرفته است. از موضوعات مرتبط با کار، امنیت شغلی است. این نوشتار به بیان آیات قرآن کریم، مفاهیم فقهی مرتبط با مقوله امنیت شغلی و بیان ارتباط میان آنها میپردازد. نگارندگان تلاش میکنند خاستگاه امنیت شغلی در قرآن کریم را با پیجویی مباحثی چون نقش قراردادهای شغلی، مدت قرارداد، مزد و رضایت شغلی در امنیت شغلی تبیین کنند.
Deducting Legal and juridical issues from the Qur’ān، interpreting the Qur’ān، and Qur’ānic based juridical researches depend on practical and theoretical bases. Occupation is among juridical and legal subjects which are noticed in the Qur’ān. Job security is one of the aspects of occupation. This paper explains the Qur’ānic verses and juridical notions associated with job security and describes the relations between them. Moreover، this paper will clarify the origin of the job security in the Qur’ān through investigating the role of job contracts، contract period، wage، and job satisfaction in acquiring job security. We can pose some Qur’ānic verses like "Keep your agreements"، "... on condition that you hire yourself to me for eight years"، and "Had you wished، you could have taken a wage for it،" as the bases and grounds for job security. Despite the fact that jurists' perceptions differs from those arguments to some extent، still، each argument explicitly can be regarded as a testimony to the eminence of the job security in the employment contracts.
خلاصه ماشینی:
"از دیدگاه آنان أوفوا بالعقود معنای عام دارد و نه تنها عقود متداول در زمان شارع و عقودی را که در منابع فقهی مورد بررسی قرار گرفته، شامل میشود، بلکه هر عقدی را که در عرف مردم رواج یابد و شرایط اصلی عقد و اوصاف عرفی آن را داشته باشد نیز دربرمیگیرد (مراغی، 1417: ج2، ص14؛ نایینی، 1373: ج1، ص238؛ خمینی، 1421: ج1، ص83).
اگر یکی از طرفین بخواهد بدون رضایت دیگری قرارداد را فسخ کند تا اثر حقوقی قرارداد را از بین ببرد و دوباره مال را در اختیار خود درآورد، این کار طبق این آیه شریفه نهی شده و تصرف در آن، از مصادیق اکل مال به باطل است.
قرارداد در صورتی ایجاد میشود که مفاد ایجاب و قبول منطبق بر یکدیگر باشند؛ یعنی قابل، همان چیزی را قبول کرده باشد که موجب آن را اراده کرده است (کاتوزیان، 1391: ص81)؛ یعنی نوع عقد و موضوع قرارداد مبهم نباشد؛ مثلا باید معلوم باشد که نوع قرارداد بیع است یا اجاره یا هبه، و چه چیزی موضوع قرارداد است؛ همانطور که در آیه انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هتین علی ان تأجرنی ثمنی حجج(8) (قصص:27) در قرارداد میان شعیب و موسی، مدت اجاره مشخص شده است، اما سبب ذکرنشدن نوع کار، آشکاربودن کار نزد آن دو بوده است (قرطبی، 1405: ج13، ص275)؛ چنانکه برخی گفتهاند: شعیب کاری جز چوپانی گوسفندان نداشته است."