چکیده:
از روشهای متداول فقهای شیعه هنگام مواجهه با روایات متعارض، حمل روایات بر تقیه بوده است؛ امّا ضوابط این حمل، در دورههای مختلف، تغییرات مهمی کرده است. از جمله مهمترین دورهها، دورۀ شیخ طوسی در قرن پنجم است که برای نخستین بار انبوهی از روایات، بر تقیه حمل شدند. این پژوهش به بررسی نسبت این دوره با دورۀ فقهای متقدم قبل از قرن پنجم میپردازد و در صدد کشف علت اصلی تفاوت میان این دو دوره و چرایی پیشآمد این انفراد توسط شیخ است. آیا کثرت وجود این حمل در آثار شیخ نسبت به قدما، صرفاً ناشی از تفاوت روشی او در تألیف کتب روایی و فقهی بوده است و یا اینکه علت این امر، وجود اختلاف مبنایی میان او و قدما بوده است؟ با بررسی آثار روایی و فقهی هر دو دوره، مشخص میشود که میان شیخ و قدما اختلافات مبنایی جدیای وجود داشته و مسئله صرفاً تفاوت روشی نبوده است.
خلاصه ماشینی:
در زمینۀ کتب فقهی نیز به همین نسبت، در اکثر کتب، از حمل بر تقیه به عنوان دلیل عدم اختیار یک قول هنگام وجود اختلاف، استفاده نشده است: «مقنع» و «هدایه» صدوق، «تأویل الدعائم» مغربی، «مراسم» سلار، «کافی» ابیالصلاح، «مهذب» و «جواهر» ابنبراج و «مقنعه»، «الاعلام»، «الاشراف»، «المهر» و «النساء» شیخ مفید، هیچ یک در هیچ مسئلهای، متعرض حمل بر تقیه نشدهاند، حتی در مواردی که با روایات مخالف مواجه شدهاند و از حل تعارض ناگزیر بودهاند؛ مانند عملکرد شیخ مفید در «مقنعه» که در خصوص مسئلۀ زمان حضور در مشعرالحرام، روایت متعارض را بر ندرت حمل کرده و روایت مختار را متواتر نامیده است (مفید، 1413 و: 432).
4. فرضیۀ دوم دربارۀ علت وجود تفاوت میان دو دوره فرضیۀ اول به ظاهر با شواهد تاریخی عمل و روش اصحاب سازگاری دارد، اما توجه به پارهای دیگر از شواهد و بازخوانی مستندات تاریخی، وجود اشکالاتی جدی در آن را نشان میدهد؛ به همین جهت، فرضیۀ دومی به صورت جدی مطرح میشود که عدم وجود حمل بر تقیه را ناشی از عدم اعتقاد قدما به این روش (به سبک شیخ طوسی) به هنگام بروز تعارض میداند.
در ادامه، تمام مواردی که شیخ در کتب فقهیاش از حمل بر تقیه استفاده کرده، ذکر شده است و هم از حیث مستند روایی و هم از حیث حکم فقهی، با متون فقهی دوران پیش از او، مقایسه میشوند: - در بحث مسح: (طوسی، 1361، ج 1: 80)؛ روایت مورد استناد شیخ را کسی ذکر نکرده است؛ هرچند در این مضمون روایات مشابهی وجود دارد؛ اما در فقه به جز سید مرتضی که مسئله را بدون اشاره به این روایت نقل کرده، اساسا کسی متعرض این مسئله نشده است و شیخ نخستین کسی است که آن را مطرح میکند.