چکیده:
تبارشناسى معرفتى خاستگاه فقه، ما را به سمت بررسى جهانهاى مواجهه تفسیرى و هرمنوتیکى با نصوص سوق مىدهد. از منظر دانش هرمنوتیک، مىتوان از چهار نحوه مواجهه تفسیرى با نص، سخن گفت. مواجهه نخست، مواجهه تفسیرى تاریخى - زبانشناختى با نص است; مواجههاى که از یک سو به توانایىهاى تحلیل زبانشناسى قدیم و کلاسیک در پردهگشایى از مغلقات و مبهمات متن، متکى است; و از سوى دیگر، فهم متن را در گرو رجوع پیوسته به مفسران طراز نخست آن و مفسران مفسران طراز نخست آن، و تداوم این مسیر تا امروز مىداند. این مواجهه، خاستگاه دانش فقه است. مبناى معرفتى حاکم بر چنین درکى از فقه، آن است که از یک سو، نص در همه سطوح، شفاف نیست و در کنار محکماتش، متشابهات و همراه با مبیناتش، مجملاتى دارد; و از سوى دیگر، تنها با مراجعه به سلسله مراتب تفسیرى و سنت معتبر برآمده از آن ذیل اعمال مهارتهاى زبانشناسى کلاسیک مىتوان به بازشناسى سره از ناسره در میان انبوه اطلاعاتى پرداخت که دست اندرکار عمل تفسیر متن هستند; و بدین ترتیب فهمى معتبر از متن به دست آورد.سه مواجهه دیگرِ تفسیرى با نص، متن - گواه، تاریخى - انتقادى و متن - واکنشى، هستند; که به ترتیب، خاستگاه نگاههاى بنیاد گرایانه; فهم مدرن و علمى از متن; و در نهایت، درک پستمدرن و متکى بر عمل گفتارى مىباشند.نوشتار پیش رو به توضیح این چهار »عقلانیت« در مواجهه با نص و تقریر موضع فقه در قبال آنها مىپردازد; که خود محصول مواجهه نخست است.
خلاصه ماشینی:
"میتوان گفت که دانش فقه، مولد گسترش چرخه اعتباریابی پیوسته تفاسیر در فرایندی تاریخی - آن گونه که در توضیح ویژگیهای نگاه تاریخی آن گفتیم - در فضای دانش نحو کلاسیک و فهم ویژه آن از زبان - آن سان که در ویژگی دوم توضیح دادیم - بوده است; توضیح بیشتر این که مثلا در اندیشه شیعی، هژمونی اقتدار ناشی از تفسیر متن مقدس و نص به دست امامان )ع( به عنوان مفسران طراز نخست، در سطوحی به مفسران ردههای پایینتر و دورتر منتقل شده است; با این حال این اقتدار در مراحل بعدی، دچار چرخشی هرمنوتیکی گردیده است و مکانیزمهای تفسیری اعتبارآفرین در طبقات پایینتر از امامان معصوم )ع( بیش از آن که ذیل مراجعه به متن و نص مقدس مرکزی شکل بگیرد، در حاشیه تفاسیر برآمده از تفاسیر معتبرتر از متن، یا سنت نبوی )ص( و سنت امامان )ع(، شکل گرفته است.
در توضیح بنیادگرایی اسلامی نکته مهمی وجود دارد که باید به آن پرداخت: جایگاه استراتژیک مفسران رده نخست متن مقدس در اندیشه اسلامی، تا آن جا اهمیت دارد که حتی قرائتهای بنیادگرا نیز، در نهایت، تفاسیر تاریخی ردههای بعد را بیاعتیار دیدهاند و نه تفاسیر رده اول را; به عبارت دیگر، مراجعه بنیادگرایانه اسلامی به نقطه طلایی درخشش متن مقدس، همچنان از معبر بخشی از سنت بوده است; هرچند از نظر ایشان این بخش از سنت - در برابر درک فقیهان از استمرار سنت - به تاریخ کشیده نمیشود و صرفا تفاسیر طراز نخست را در کنار متن مقدس، مورد توجه قرار میدهد."