چکیده:
تفکر فیلسوفان در طراحی جامعه مطلوب است، به این امید که در عالم واقع تمام یا برخی از جنبه های آن تحقق یابد. نظرات فیلسوفانی چون «افلاطون»، «لاک» و حتی در دوران معاصر، تئوری عدالت «جان رالز» با این هدف و مقصود بوده است. در اندیشه سیاسی اسلام نیز با توجه به آموزه های قرآنی و سنت نبوی و ائمه معصومین: در بحث حکومت و حاکمیت و شرایط جامعه مطلوب، فیلسوفان اسلامی درصدد ارائه طرحی برای جامعه مطلوب می باشند. در این مقاله تلاش شده است جایگاه سعادت به عنوان هدف و غایت جامعه مطلوب اسلامی در اندیشه علامه «طباطبایی» ـ فیلسوف و مفسر اسلامی ـ مورد بررسی قرار گیرد. از دیدگاه علامه طباطبایی، جامعه ای به سعادت می رسد که حرکتش در مسیر فطرت انسانی و نظام آفرینش باشد. حکومت مطلوب، حکومتی است که براساس دین و فطرت، جامعه را به سعادت برساند. ازاین رو، جامعه ای به سعادت دنیوی و اخروی می رسد که دین منطبق با فطرت بر آن جامعه حکومت کند. اما هدف از تشکیل حکومت این است که هر فردی از افراد جامعه به کمال لایق خود برسد و در نیل به سعادت، کسی و چیزی مانع وی نگردد.
خلاصه ماشینی:
علامه می فرمایند اسلام مهمترین هدفی را که در تعالیمش دنبـال مـی کنـد، اصـلاح جامعه و عموم است ؛ هرچند جامعه از افراد تشکیل یافته است و هر فردی بـرای خـود شخصیت و سعادت و شقاوتی دارد، اما چون انسان مـدنی بـالطبع اسـت ، سـعادت هـر 65 شخصی مبتنی بر اصلاح ظرف اجتماعی آن است ؛ به طوری که اگر ظرف اجتماع فاسـد باشد سعادت و رستگاری فرد بسیار دشوار و معمولا محال است .
با توجه به این که انسان «مدنی الطبـع » اسـت از روی اضطرار اجتماع و تعاونی شکل می دهد و در این مرحله است که عدالت اجتماعی اهمیت پیدا می کند و اگر انسان مجبور نبود هیچ گاه حاضر نمی شد آزادی و اختیار خود را محدود کند، در حقیقت این محرومیت از آزادی ، محرومیت از بعضی آزادی ها بـرای رسیدن به آزادی های دیگر است و آزادی انسـان در جامعـه بایـد در حـدی باشـد کـه سعادت جامعه و فـرد را تـأمین کنـد (نیلـی احمـدآبادی و کرباسـی زاده ، ١٣٩١، ش٣، ص٥٩-٥٨).
آزادی اجتماعی و حکومت سعادت گرا از منظر علامه طباطبایی دین ، آیین فطری است که منطبق بر فطرت انسان ها می باشد و در تمام شؤون خود به جامعه تعلق دارد، پایه و اساس خود را اجتماع قرار مـی دهـد (طباطبایی ، ١٣٨٧(الف )، ص٢٤).
از نظر اسلام ، فردی که در تقوای دینی و حسن تدبیر و اطلاع بر اوضاع از همـه مقـدم است ، برای این مقام متعـین اسـت و در ایـن کـه اولیـای حکومـت بایـد زبـده تـرین و برجسته ترین افراد جامعه بوده باشند کسی تردید به خود راه نمی دهد (طباطبایی ، ١٣٧٤، ج١، ص١٧٦).