چکیده:
اصلاحات ارضی سال ١٣٤١در ایران ,تغییراتی در ساختار اراضی وکشاورزی کشور به وجود آورد. بااجرای این اصلاحات ,دگرگونی ای در الگوهای مالکیت ونظام بهره برداری کشاورزی ایجادشد,که خود زمینه را برای تحولات بعدی در نظام کشاورزی ایران و دگرگونی در ساخت طبقات اجتماعی روستایی فراهم کرد.ضمن اینکه هدف ودست آورد عمده اصلاحات ارضی در دهه ١٣٤٠از میان برداشتن روابط سنتی ارباب -رعیتی وتبدیل رعایای سهم بر به دهقانان خرده مالک وحفظ وحمایت از بهره برداری های ماشینی بود.براین اساس پژوهش حاضر قصد دارد,قشربندی اجتماعی را در دو دهه قبل وبعد از اصلاحات ارضی بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
اکثریت این مالکان درشهرها کار و زندگی میکردند، آنها سعی می کردند زمین خود را با هماهنگی با بزرگ مالکان اداره کنند (خرده مالکان نیز مثل بزرگ مالکان ، اداره امور مزارع خود را به مباشرانی می سپردندکه در روستاهااقامت داشتند از آنجاکه خرده مالکان اغلب در مالکیت یک روستا دست کم با یک نفر دیگر شریک بودند، و مالکیت روستاهای بزرگ ممکن بود میان ده مالک مختلف تقسیم شود، همیشه نمی شد به سر یک مباشر یا کدخدا به توافق رسید.
هرچنداتخاذ سیاست اصلاحات ارضی و اجرای برنامه های آن می تواند اقدامی درخوربرای توزیع عادلانه زمین وکاهش فقر مناطق روستایی کشورهای درحال توسعه باشد، بعضی براین باورند که این جریان نه تنها باهدف های تقسیم زمین وفقرزدایی بلکه براساس جریان سیاسی واقتصادی طراحی شد و درکشورهای تحت سلطه ویابه طورعام تر جهان سوم به اجرادرآمد [١٣] درآغازدهه ١٩٦٠ (١٣٣٩-١٣٤٠) حکومت مرکزی ایران درضعف سیاسی به سرمی برد و برای تحکیم وبسط قدرت نیازمند اقدامی برای جلب مردم بود.
[١٤] ازطرفی اصلاحات ارضی را مقدمه ورود دولت به جامعه روستایی نیزدانسته اند، وهمجنین اصلاحات ارضی یک ابزار نمایشی اقتصادی واجتماعی بودکه در راه مقاصد سیاسی به کار برده شد [١٥] و با توجه به آراء صاحب نظران مطالعات روستایی تأثیر اصلاحات ارضی برساختاراجتماعی روستاها وپیامدهای اجتماعی واقتصادی حاصل ازآن را می توان این گونه عنوان کرد که اصلاحات ارضی تحولی بودکه از بالاو تحت تاثیر عوامل بیرونی (اقتصادجهانی) و برای ایجاد و تثبیت نظام سرمایه داری وابسته در ایران صورت گرفت .