چکیده:
تعابیر اصولیان دربارۀ ماهیت قرینۀ مناسبت مختلف است. ایشان، درنهایت، آن را نوعی قرینۀ عرفی میشمارند. باوجود این، همواره فهم عرفیِ عام ملاک نیست؛ بلکه قرینیت قرینه در مواردی به فهم عرف متشرعه وابسته است. اصولیان از قرینۀ مناسبت در اثبات مفهوم برای وصف و در بحث از مشتق و نیز در رفع اجمال دلیل و تعیین کفایی بودن واجب سود جستهاند. چنانکه برای اثبات تعدد مطلوب، اثبات جریان استصحاب، ترجیح أحد المتزاحمین علی الآخر، رفع نوعی اجمال از حدیثِ رفع و حدیث لاضرر و برخی قواعد فقهی مستنبط، گاه قرینۀ مناسبت را بهکار گرفتهاند. در همۀ این موارد، حجیت قرینه برپایۀ تنقیح ظهور عرفی است.
نمونههای بسیاری میتوان یافت که حل مسائل شرعی، درنهایت، منوط به نوعی استظهار عرفی از نصوص است. قرینیت قرینۀ مناسبت، بهلحاظ شکستن اطلاق و رفع اجمال دلیل، در این نمونهها نقشی اساسی دارد.
Usuliyun (scholars of principles of jurisprudence)`s interpretations regarding the nature of the suitability context (qarineye monasebat) are different. They ultimately consider it as a customary context. However، a general common sense is not criterion.; but occasionally، the nature of a context depends on the common sense of the pious people (motesharre`a). `Usuliyiyun have applied suitability of context in order to prove an implication for any description(wasf)، and for discussion of the derivation (moshtaq)، as well as for eliminating ambiguity (ijmal) from the evidence and determining the collective duty (wajib kifayi). As for the proof of the multiplicity of desires، the proof of maintaining status que (istiṣḥab)، the preference of one to another in the form of conflict (tazahum)، eliminating a type ambiguity from the hadiths of rofe`a al-qalam and la zarar and some of inferred legal rules، the scholars have occasionally used that context. In all of these cases، authenticity of a context is based on refining the customary appearance. Many examples can be found that resolving religious problems ultimately depends on a kind of making customary appearance of legal texts. Because of breaking down absoluteness of an evidence and eliminating from it، being a context as a context of suitability has a basic role in the mentioned examples.
خلاصه ماشینی:
"در همۀ این موارد، کلمۀ مقدر به نظر عرف و به قرینۀ مناسبت شناخته میشود و تحت ضابطۀ معین درنمیآید (مظفر، همان: ص199)؛ چنانکه در مثل (حرمت علیکم أمهاتکم) (نساء: 23) و (النفس التی حرم الله) (انعام: 151) و (أحلت لکم بهیمة الأنعام) (مائده: 1) نیز میبینیم که اعیان خارجی موضوع احکام شرعی قرار گرفته است؛ درحالیکه احکام باید به افعال مکلفان تعلق پیدا کند و باید فعلی مثل نکاح یا قتل یا رکوب را در تقدیر گرفت.
به همین سبب، برخی اساتید معاصر در این باره نخست سؤال مطرح و سپس مقتضای ادلۀ مانع را بررسی کردهاند و آوردهاند که اگر بپرسند انتقال خون از فردی به فرد دیگر یا ذخیره کردن خون برای انجام آزمایشها و تولید فراوردههای خونی آیا مشمول اطلاقاتی از قبیل "حرمت علیکم الدم» است؟ یا اطلاقات از اینگونه تصرفات منصرف است؟ یا به قرینۀ مناسبت حکم با موضوع، خصوص تصرفاتی که در زمان صدور نص، معمول و متعارف بوده (مثل اکل و شرب) تحریم شده است و بقیۀ تصرفات، اگر مشمول ادلۀ مانعۀ دیگر نباشد، جایز است؟ ادلۀ مانعۀ دیگر میتواند روایاتی باشد که تصرف در اعیان نجسه را منع میکند.
دربارۀ قاعدۀ فقهی نفی سبیل که مستند به آیۀ شریفه (و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا) (نساء: 141) است، چند بحث و اشکال وجود دارد: یکی از بحثها آن است که آیا مراد نفی سبیل از سوی جماعت کفار بر جماعت مؤمنان است؛ طوری که اثبات سبیل برای آحادی از کفار بر آحادی از مؤمنان مشمول دلالت آیه نباشد؟ در پاسخ این پرسش، جدای از آنکه میتوان از قواعد ادبی و شواهد عرفی دربارۀ استعمال صیغه جمع محلی باللام استفاده کرد، برخی فقیهان به وجود قرینۀ سیاق و قرینۀ مناسبت حکم و موضوع تمسک کردهاند."