چکیده:
شتابزدگی انسان معاصر در بیشتر عرصههای زندگی، نتیجه گسترش ماشینیزم و تسلط تکنولوژی بر دنیای کنونی است. حاصل این امر پدیدآمدن مینیمالیسم در معماری، نقاشی، پیکرتراشی، ادبیات و هنرهای دیگر است. مینیمالیسم در ادبیات سبک یا اصلی ادبی است که بر پایه فشردگی افراطی و ایجاز بیشازحد محتوای اثر ادبی بنا شده است. پیدایش مینیمالیسم و داستانهای کوتاه کوتاه، در غرب مقولهای جدید به حساب میآید، اما در ادبیات کهن فارسی، حکایتهای بسیاری وجود دارد که دارای ویژگیها و پارامترهای داستان مینیمال است. برخی از این ویژگیها عبارتند از: ایجاز و فشردگی، سادگی طرح و پیرنگ، محدودیت صحنه پردازی و شخصیتها و وقایع، بهرهمندی از تم جذاب، بی پیرایگی زبان، سهل و ممتنع بودن و ایجاد مفاهیم پارادوکسیکال در داستان. کشفالمحجوب هجویری، یکی از آثار عرفانی و ادبی فارسی است که علاوه بر ویژگیها و ارزشهای محتوایی، از نظر داستانپردازی نیز قابل تامل و بررسی است. پرسشی که این مقاله برای پاسخگویی به آن نوشته شده این است که: آیا ساختار حکایتهای کشف المحجوب با ویژگیهای داستانهای مینیمالیستی مطابقت دارد یا خیر. بنابراین، هدف مقاله حاضر، بررسی و تطبیق مختصات و ویژگیهای داستانهای مینیمالیستی با حکایتهای کشف المحجوب است تا نشان داده شود که مینیمالیسم و کوتاهگرایی در حوزه داستان، اگرچه امروز نمود بیشتری یافته است، اما ریشه در ادبیات کهن ایران دارد . نتیجه پژوهش این است که بیشتر حکایتهای کشف المحجوب با ویژگیهای داستانپردازی به سبک مینیمالیسم مطابقت دارد.
خلاصه ماشینی:
(ماهیت شناسی مینیمالیسم و بررسی داستانهای مینیمال فارسی از آغاز تا امروز، خادمی کولایی و رحیمی ابوخیلی: ص ٤٩) ٦-٢- پیشینۀ مینیمالیسم در ایران کمینه گرایی یا مینیمالیسم در فرهنگ ایرانی از دیرباز وجود داشته است ؛ این کوتاهگرایی در ضرب المثلها و سروده های شاعران ، بسیار دیده میشود؛ به عنوان مثال : با اینکـه سخـــن به لطـــف آب اســت کـــم گفـــتن هر سخـــن صواب است کم گــوی و گــــزیده گـــوی چون در تا ز انـدک تـــو جهــــان شــــود پـر (نظامی ، لیلی و مجنون ، در نصیحت فرزند خود) ســخـــن بسیــار داری اندکــی کـــن یکــی را صــــد مکن ، صد را یکی کــن سخـــن کم گـــوی تا در کـــار گیرند کــه در بســـیـار، بــد بسیــار گیــرند (نظامی، خسرو و شیرین ، در پژوهش این کتاب ) درخشنــده روشـــــن روان کســـی کــــه کــــوتاه گــــوید به معنی بسی سخــن گوید آنســـان که دلخــــواهتر ز لفــــظ آن گــــزیند کـه کـــوتاهـتر (فردوسی، شاهنامه ، داستان بوزرجمهر) سخن کم گـوی چــون گویی نکــوگوی نه نیـــک و بد چنانــک آید فــروگـوی (عطار، اسرار نامه ، المقاله الحادیه و العشرون ) ای ســـنـایی سـخـــن دراز مکـــش کـــوتهـــی بــه ز قصـــــۀ ناخـــوش (سنایی، حدیقه الحیقه ، الباب الثالث : اندر نعت پیامبر ما محمد مصطفی علیه السلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران ) آن یکـــی پرســـید اشتر را کـه هـــی از کجـــــا میآیــی ای اقبــــال پــی گفـــت از حمـام گــــرم کــــوی تــو گفــت خـــود پیـــداست از زانــوی تو (مولانا ، مثنوی، دفتر پنج ، مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولت فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن ) بسیاری از داستان بیتهای مولانا، مصداق مینیمالیسم و کوتاهگرایی است .