چکیده:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر هوش سازمانی و جامعهپذیری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام با تبیین نقش میانجی فرهنگ سازمانی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعة آماری شامل کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام به تعداد 160 نفر هستند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 120 نفر بهصورت تصادفی و ساده انتخاب شدهاند. جهت سنجش هوش سازمانی از پرسشنامه آلبراخت (2002)، برای سنجش جامعهپذیری کارکنان از پرسشنامه تائورمینا (1997) و برای سنجش متغیّر فرهنگ سازمانی نیز از پرسشنامه اسکندری و صمدی (1395) استفاده شده است که روایی صوری آنها توسط10 نفر از خبرگان مدیریت و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ که مقدار آن 90/. است، تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که بین ابعاد هوش شامل بینش راهبردی و جامعهپذیری، سرنوشت مشترک و جامعهپذیری، میل به تغییر و جامعهپذیری، اتحاد و توافق و جامعهپذیری، روحیه و جامعهپذیری، کاربرد دانش و جامعه پذیری، فشار عملکرد سازمانی و جامعهپذیری و همچنین بین هوش سازمانی و فرهنگ سازمانی و فرهنگ سازمانی و جامعه پذیری رابطة مثبت و معنادار وجود دارد.
The purpose of this study was to investigate the effect of organizational intelligence and socialization on the staff of the Islamic Azad University of Ilam by explaining the mediating role of organizational culture. This research is applied in terms of purpose and a descriptive survey. The statistical population consisted of 160 employees of the Islamic Azad University of Ilam Branch. 120 individuals were selected randomly and based on the Cochran formula. Albrecht (2002) questionnaire was used to measure organizational intelligence, Taormina (1997) questionnaire was used to measure employees' socialization and Eskandari and Samadi questionnaire (2016) was used to measure organizational culture. It uses the Cronbach's alpha formula which is 0.90. Structural equation modelling and Pearson correlation coefficient were used to analyze the data. The results show that there are significant relationships between the dimensions of intelligence including strategic insight and socialization, shared fate and socialization, desire for change and socialization, unity and agreement and socialization, morale and socialization, knowledge and socialization application, organizational performance pressure and socialization as well as organizational intelligence and organizational culture and organizational culture and socialization.
خلاصه ماشینی:
جهت سنجش هوش سازمانی از پرسشنامه آلبراخت (٢٠٠٢)، برای سنجش جامعه پذیری کارکنان از پرسشنامه تائورمینا (١٩٩٧) و برای سنجش متغیر فرهنگ سازمانی نیز از پرسشنامه اسکندری و صمدی (١٣٩٥) استفاده شده است که روایی صوری آنها توسط ١٠ نفر از خبرگان مدیریت و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ که مقدار آن ٩٠/.
عزیزینژاد (١٣٩٥) در پژوهشی تحت عنوان الگویابی ساختاری روابط بین کیفیت زندگی کاری، جامعه پذیری سازمانی کارکنان و تعهد سازمانی در میان کارکنان دانشگاه پیام نور در ارومیه به این نتیجه رسید که الگوی تجربی به دست آمده منطبق بر الگوی مفهومی پژوهش بود و میتوان گفت که افزون بر رابطه بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی، جامعه پذیری توانسته است نقش میانجی را در افزایش ارتباط کیفیت زندگی 1 -Giorgi 2 - Denison, Haaland & Goelzer کاری و تعهد سازمانی ایفا کند.
Kesti, Syvajarvi, Stenvall & Rivera 3.
ابوتراب و پاشایی (١٣٩٥) نیز در پژوهش خود نشان داده اند فرهنگ سازمانی بر قابلیت های سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هوش سازمانی بر جامعه پذیری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام با تبیین نقش میانجی فرهنگ سازمانی انجام شده است .
نتایج این فرضیه بیشترین مشابهت را با نتایج پژوهش افسانه پورک و همکاران (١٣٩٤) دارد که نشان دادند سرسختی ذهنی که خود یکی از شاخص های هوش است بر جامعه پذیری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد.