خلاصه ماشینی:
اندازه این گروهبندی نسبت به کشورهای عضو آن نیز باید مورد توجه قرار گیرد:حتی وقتی که یک گروهبندی منطقهای کوچک است،آیا آنقدر بزرگتر از اعضای خود هست که همکاری دستهجمعی باعث افزایش چشمگیر قدرت آنها شود؟در جدول(3)،تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو سازمان برحسب دلار آمریکا و شاخص برابری در قدرت خرید (ppp) برای سال 2000 درج شده است.
بر جدول(5):جریان ورودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشورها عضو طی سالهای 2001-1997 میلیون دلار (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول(6)شاخص آزادی اقتصادی (IEF) و نماگرهای آن برای کشورهای عضو OIC در سال 2003 (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول(7):اندازه تجارت،صادرات و واردات کشورهای عضو OIC طی سالهای 2001-1990 (به تصویر صفحه مراجعه شود) اساس این معیار،هرچه کشوری از قدرت بین المللی بالاتری در عرصه اقتصاد بین الملل در جهان برخوردار باشد،امکان و توانایی بالاتری جهت تشکیل هسته مرکزی همپیوندی اقتصادی منطقهای داراست.
با دقت در اطلاعات آماری ارائه شده،میتوان نتیجه گرفت که طی دو سال 1990 و 2000 تحولات خاصی در ساختار کالایی کشورهای عضو این سازمان اتقاق نیفتاده و تنها ساختار صادراتی سه کشور مالزی،اندونزی و مراکش بهطور محسوسی متحول شده و سهم کالاهای صنعتی از صادرات کالا رو به افزایش گذاشته است و همچنان در سال 2000،در 25 کشور از 35 کشور مورد بحث،بیش از 70 درصد از صادرات را مواد اولیه تشکیل جدول(8):ساختار تجاری کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (به تصویر صفحه مراجعه شود) میدهد و این در حالی است که در همان سال تنها ده کشور از این کشورها، بخش مهمی از صادرات کالا(بیش از 50 درصد)،کالاهای صنعتی تشکیل میداد که در واقع تکمحصولی بودن بسیاری از کشورهای عضو و عدم تحول توسعه صادرات صنعتی آن کشورها را یادآوری میکند.
4. UNCTAD(2002),handbook of INternational Trade and Development Statistics.