چکیده:
در عصر داناییمحوری سازمانهای پیشرو میکوشند زیرساختهای مورد نیاز برای اجرای موفقیتآمیز مدیریت دانش را فراهم کنند و کارکنان خود را تشویق میکنند تا بهگونهای فعالانه در فرایندهای مدیریت دانش مشارکت کنند و به خلق و تسهیم دانش سازمانی مساعدت کنند. یکی از این زیرساختهای توانمندساز سرمایه انسانی است که به یکی از مهمترین سرمایههای ارزشمند و ناملموس سازمان تبدیل شده است. در این راستا در این پژوهش به این مسئله اساسی پرداخته میشود که سرمایه انسانی چگونه میتوانند به توسعه خلق دانش سازمانی کمک کنند. بدین منظور تاثیر چهار بعد از سرمایه انسانی (خبرگی،مهارت، تجربه و تحصیلات) بر ظرفیت خلق دانش سازمانی بررسی میشود. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن نیز شامل950 نفر مدیران و کارشناسان بانک اقتصاد نوین در تهران است که با نمونهگیری تصادفی انجام شده، 274 نفر آنها بهعنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد همه ابعاد بررسی شده سرمایه انسانی بر ظرفیت خلق دانش سازمانی تاثیری معنادار و مثبت دارند. بر این مبنا پیشنهادهایی به مدیران و پژوهشگران ارائه میشود.
خلاصه ماشینی:
نقش سرمايه انساني در توسعه ظرفيت خلق دانش سازماني مريم خلعتبري معظم ١، حامد اميري ٢، ابراهيم اسکندري ٣، علي روزبهاني 4 (تاريخ دريافت :١٣٩٤/٠٧/٢٠- تاريخ پذيرش: ١٣٩٤/٠٨/٢٢) چکيده در عصر داناييمحوري سازمانهاي پيشرو ميکوشند زيرساخت هاي مـورد نيـاز بـراي اجـراي موفقيـت آميـز مديريت دانش را فراهم کنند و کارکنان خود را تشويق ميکنند تا به گونه اي فعالانه در فراينـدهاي مـديريت دانش مشارکت کنند و به خلق و تسـهيم دانـش سـازماني مسـاعدت کننـد.
مهم ترين توسعه اين تئوريهاي سرمايه اي در راستاي اهداف مديريت دانش ، سرمايه فکري است که با دارائيهاي فکري، ناملموس و سازماني و استفاده از دانش بالقوه و واقعي براي خلق ثروت سروکار دارد (مانينگ ، ٢٠٠٩).
نمودار شماره ١- مدل مفهومي پژوهش (رجوع شود به تصویر صفحه) فرضيه هاي تحقيق با توجه به مباحث يبان شده و مدل مفهومي پژوهش در مورد تاثير اقدامات مديريت دانش بر توسعه ابعاد سرمايه انساني، و فرضيه هاي تدوين شده اين پژوهش عبارتند از: ١) خبرگي کارکنان بر قابليت خلق دانش سازماني تاثيري معنيدار و مثبت دارد.
فعاليت هاي توسعه سرمايه انساني به طور رسمي و غيررسمي همه روزه در بين کارکنان به ويژه از راه فرايند مديريت دانش در حال انجام است .
بدين ترتيب دانش ، مهارت، توانمنديهـا و تعهـد هـر يک از کارکنان بيشتر ميشود و اين به معناي توسعه سرمايه هاي انساني است .
از اين رو توسعه سرمايه هاي انساني سـازمان ميتواند عاملي تسهيل کننده براي خلق دانش در سازمان باشد.
O. (2003), “Knowledge management and organizational competitiveness: a framework for human capital analysis”, Journal of Knowledge Management, Vol. 7 No. 3, pp.