چکیده:
هدف و مقدمه: فناوری مالی پارادایم جدیدی در فناوری اطلاعات به وجود آوردهاند و باعث نوآوری در صنعت خدمات مالی شدهاند. آنها با تغییر قوانین بازی و بهرهگیری از نوآوری مخرب توانستهاند بازارهای مالی سنتی را دگرگون سازند. است. هدف پژوهش حاضر » نوآوری باز « به سوی » بانکداری باز « چشمانداز فعالیت این شرکتهای نوپا حرکت از شناسایی ابعاد و ارائه مدل کسبوکار بانکداری باز در پرتوی ظهور نوآوری باز در صنعت بانکداری کشور به همراه پیشرانها و پیامدهای مربوط به آن میباشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از روش تحقیق آمیخته )کیفی کمّی( استفاده نموده است. در ابتدا با مرور پیشینه و - نظرسنجی از 44 خبره با استفاده از تکنیک دلفی، مدل مفهومی پژوهش شناسایی گردید و سپس جهت اعتبارسنجی مدل، از پرسشنامه محققساخته 4۴ سئوالی استفاده شده و در بین نمونه آماری متشکل از 4۸1 نفر از کارکنان و مدیران شبکه بانکی کشور که از روش احتمالی خوشهای انتخاب شدند توزیع گردیده است. برای تحلیل دادهها از نرمافزار اسمارت PLS استفاده شده است. برای آزمونهای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی و برای سنجش روایی واگرا از آزمون فورنل و لارکر استفاده گردیده است. آزمون نیکویی برازش نیز قدرت پیشبینی مدل را قوی نشان میدهد. یافتهها: نتایج نشان میدهد ساختار موسسات مالی، توسعهدهندگان فناوریهای مالی و مدلمنظومهای محیط کسبوکار بر مدل بانکداری باز تاثیر مثبت میگذارد، لکن بخشبندی مشتریان بر مدل بانکداری باز فاقد تاثیر است. همچنین مدل کسبوکار بانکداری باز بر بهبود فضای کسبوکار و بهبود عملکرد سازمانی تاثیرگذار است، ولی بر پذیرش بانکداری مجازی فاقد تاثیر میباشد .
بحث و نتایج: با توجه به تایید فرضیه 1 مبنی بر تاثیر ساختار موسسات مالی بر مدل کسبوکار بانکداری باز، میتوان گفت برای بهبود مدل کسبوکار بانکداری باز و ایجاد هماهنگی با خدمات مالی الکترونیکی که دارای سرعت بیشتری میباشند، ساختارهای بزرگ و پیچیده موسسات مالی میبایست چابکتر گردد و سعی در استفاده از ساختارهای مسطحتر و افقیتر داشته باشند تا بدین ترتیب چرخه توسعه محصولات و خدمات بانکی کوتاهتر گردد. با توجه به تایید فرضیه ۲ مبنی بر تاثیر توسعهدهندگان فناوریهای مالی بر مدل کسبوکار بانکداری باز، باید گفت شرکتهای فناوری مالی و استارتاپهای مالی در بهبود مدل کسبوکار به کسب و کار بانکها نقش دارند. این شرکتها میتوانند عناصر اصلی شبکه شرکا در نظر گرفته شوند و در قالب خرید یا تملک این شرکتها، و یا ادغام افقی و یا عمودی با بانکها فعالیت نمایند. همچنین فرآیند توسعه خدمات بانکی میتواند در قالب برونسپاری به این شرکتها واگذار شود تا آنها با برخورداری از چابکی بیشتر در ارائه خدمات و چرخه کوتاه توسعه محصول، مشتریمداری را افزایش دهند. با توجه به تایید فرضیه 4 مبنی بر تاثیر شرایط محیطی بر مدل کسب و کار بانکداری باز، باید گفت مدلمنظومهای محیط کسبوکار بر بهبود مدل کسبوکار بانکداری باز تاثیر دارد. بنابراین دسترسی به بازار خدمات مالی الکترونیکی و نیروی کار متخصص، پشتیبانی دولت، وضع قوانین و مقررات شفاف در خصوص فعالیتهای بانکداری باز، تامین امنیت تراکنشها در محیط سایبری مهم میباشد. با توجه به عدم تایید فرضیه 4 مبنی بر فقدان تاثیر بخشبندی مشتریان بر مدل کسب و کار بانکداری باز، شاید بتوان گفت تفاوت مذکور ناشی از انتخاب جامعه آماری است. به نظر میرسد بانکها اهمیت بخشبندی، هدفگذاری و جایگاهیابی را به درستی درک ننمودهاند و در شناسایی مشتریان هدف و ویژگیهای جمعیت شناختی آنان دارای ضعف میباشند و بخشبندی مشتریان به درستی انجام نمیگردد. امروزه مشتریان دارای سلیقهها و نیازهای گوناگونی میباشند و هر مشتری میخواهد بر اساس نیازهای فردی و منحصر به فرد خود، خدمات مورد نظرش را دریافت نماید. بانکها میبایست در جهت افزایش تمایل و قصد مشتریان در خصوص استفاده از خدمات بانکداری باز نیازهای گروههای مختلف مشتریان را به خوبی شناسایی نموده و سپس متناسب با درخواست و نیاز مشتری، محصولات و خدمات مشخصی را برای
آن گروه از مشتریان شخصیسازی نمایند. با توجه به تایید فرضیه ۵ مبنی بر تاثیر مدل کسبوکار بانکداری باز بر فضای کسب و کار، باید گفت طراحی مدل کسبوکار بانکداری باز باعث بهبود فضای کسبوکار میشود و منجر به پیشرفت هر چه بیشتر تجهیزات و فناوریهای بانکداری الکترونیک، ارتقای رابط برنامهنویسی کاربری باز و ایجاد بیشتر سامانههای کاربرپسند میگردد. همچنین باعث افزایش شفافیت در حوزه خدمات مالی الکترونیکی و ایجاد احساس امنیت بیشتر در بین مشتریان و سرمایهگذاران میشود. با توجه به تایید فرضیه ۸ مبنی بر تاثیر مدل کسبوکار بانکداری باز بر عملکرد سازمانی، باید گفت طراحی مدل کسب و کار بانکداری باز باعث بهبود عملکرد بانکها میگردد و منجر به کاهش ریسکهای عملیاتی، افزایش نرخ جذب مشتریان جدید، افزایش اعتماد و وفاداری مشتری، چابکی بیشتر در ارائه خدمات، بکارگیری موثر دادههای مشتریان، ارائه
محصولات مشتری محور، بهبود تجربه مشتری، افزایش چرخه عمر مشتریان در بانکها میشود. با توجه به تایید نشدن فرضیه 7 مبنی بر فقدان تاثیر مدل کسبوکار بانکداری باز بر پذیرش بانکداری مجازی، شاید
بتوان گفت تفاوت مذکور ناشی از انتخاب جامعه آماری است. به نظر میرسد کارکنان و مشتریان بانکها هنوز با مفهوم بانکداری باز و خودخدمتی آنلاین به خوبی آشنا نیستند. بنابراین بانکها میبایست در جهت شناساندن این مفاهیم و ارائه مزیتهای بیشمار آن به مخاطبان و ذینفعان گام بردارند. بانکها میبایست امکان دسترسی به دادههای مشتریان و زیرساختهای پرداخت را برای فناوری مالی مهیا سازند تا برخی سرویسهای بانکی مانند پرداختها، بانکداری شخصی، نقل و انتقال پول از طریق فناوری مالی انجام پذیرد. در این راستا میباید اطلاعات حسابها با رضایت مشتریان و از طریق امن در اختیار فناوری مالی قرار گیرد. با توجه به اینکه در بین متغیرهای مستقل، توسعهدهندگان فناوریهای مالی دارای بیشترین ضریب مسیر میباشد، نتایج پژوهش بار دیگر بر اهمیت همکاری سیستم بانکی با فناوری مالی و شرکتهای نوپا مالی تاکید دارد. لذا پیشنهاد میگردد این شرکتها به عنوان عناصر اصلی شبکه شرکا و تامینکنندگان در مدل کسبوکار بانکداری باز در نظر گرفته شوند. فناوری مالی میتوانند منجر به ارتقای زیرساختها و زنجیره تامین، افزایش مزیت رقابتی، بهبود مشتری مداری و تعالی مدیریت کیفیت شده، و مکمل سیستم بانکی گردند.
Rapid growth of Information Technology has made inevitable changes in organizations' business models. Fintech brings about a new paradigm in which information technology is driving disruptive innovation in the financial industry. This study seeks to design a new open banking business model for banking industry based on the emergence of disruptive innovation and open innovation and to identify the drivers and their implications. The present study used a mixed-method research approach. In the qualitative phase, a conceptual model was developed based on the literature and Delphi technique to examine 34 banking experts and university professors’ perceptions. In the quantitative phase, a researcher-made questionnaire was used to validate the model. The validity and reliability of the questionnaire are determined. The questionnaire contained 40 statements and was administered to a sample of 361 banking employees selected by cluster random sampling from among the population of the study. Data were analyzed employing SmartPLS. The results show that the structure of financial institutions, financial technology developers and the business ecosystem have positive impact on open banking model, but customers segmentation does not have a direct impact on open banking model. Also, open banking model has a positive impact on business environment and organizational performance, but has no significant effect on virtual banking.
خلاصه ماشینی:
بحث و نتايج : با توجه به تاييد فرضيه ١ مبني بر تاثير ساختار موسسات مالي بر مدل کسب وکار بانکداري باز، مي توان گفت براي بهبود مدل کسب وکار بانکداري باز و ايجاد هماهنگي با خدمات مالي الکترونيکي که داراي سرعت بيشتري مي باشند، ساختارهاي بزرگ و پيچيده موسسات مالي مي بايست چابک تر گردد و سعي در استفاده از ساختارهاي مسطح تر و افقي تر داشته باشند تا بدين ترتيب چرخه توسعه محصولات و خدمات بانکي کوتاه تر گردد.
با توسعه روز افزون شرکت هاي فناوري مالي و ظهور فناوري مالي و شرکت هاي نوپا ٤، و از آنجا که اين شرکت هاي نوپا با چابکي و سرعت بيشتر در ارائه خدمات به بازار، سبک و سياق جديدي از مشتري مداري را 1 Financial technology (FinTech) 2 Application programming interface (API) 3 Open Banking 4 startup company ارائه ميکنند، بنابراين ميتوانند جز عناصر کليدي شبکه شرکا و تأمين کنندگان نوظهور باشند.
لذا ارائه چهارچوبي علمي جهت شناسايي پيشران ها و پيامدهاي طراحي مدل کسب وکار بانکداري باز در پرتوي نوآوري باز١ و نوآوري مخرب ٢ در صنعت بانکداري کشور، منجر به بهبود تجربه تجربه مشتري و افزايش مزيت رقابتي براي بانک ها و شرکت هاي فناوري مالي ميگردد که اين موضوع ميتواند حرکتي به سوي بانکداري جامع باشد.
فرضيه ٢ : توسعه دهندگان فناوري هاي مالي بر مدل کسب وکار بانکداري باز تأثيرگذار است .
FinTech: a study of enablers, opportunities, and challenges in the banking and financial services sector, Financial Technology and Disruptive Innovation in ASEAN, Hershey, PA: IGI Global, 108-118, doi:10.