چکیده:
روت بارکان مارکوس، اصل تنظیمی مرتبه دوم در مرامنامههای اخلاقی را طرح میکند که نشان میدهد سازگاری اصول یک مرامنامه اخلاقی با پذیرش وجود دوراهیهای اخلاقی ناهمخوانی ندارد. براساس این اصل، افرادی که از مرامنامهای تبعیت میکنند تعهد مرتبه دوم به ایجاد شرایطی دارند که در آن تمام تعهدات، بدون ایجاد دوراهیهای اخلاقی قابل انجام باشد. یروئن وندنهاوون همین اصل را در اخلاق مهندسی بهکار میبرد. راهحل او برای حذف دوراهیهای اخلاقی، راهحلی فنی و با استفاده از نوآوریهای تکنولوژیک است. در این مقاله با شرح و مقایسه دیدگاه مارکوس و وندنهاوون استدلال خواهد شد که مثالهای ارائهشده توسط وندنهاوون، دوراهی اخلاقی واقعی بهمعنای مورد نظر مارکوس نیست و راهحل پیشنهادی او به عامل اخلاقی برای خلاص شدن از دوراهیهای اخلاقیِ واقعی کمکی نخواهد کرد.
Ruth Barcan Marcus (Philosopher of Logic) has introduced a regulative second order principle for showing that the consistency of a set of moral codes is compatible with reality of moral dilemmas. According to the principle, moral agents have a second order obligation to avoid dilemmas and to organize her lives in such a way that it will be not necessary in future to make a choice between two obligations. Jeroen Van den hoven used the principle for engineering ethics. His solution for dilemmas is a technical (using technological innovation) and in opposition of solutions which are found in samples described by Marcus which are social in nature. In this essay by comparing Marcus’ and Van den Hoven’s ideas, I argue that the cases discussed by van den haven are not real moral dilemmas. I also argue that there are some real moral dilemmas, discussed in ethics of technology, which are real moral dilemmas but cannot be solved by technical solutions.
خلاصه ماشینی:
با این حال اصل کانت میگوید که اگر قادر به شناکردن نباشید (و راهحل دیگری نیز برای نجات غریق وجود نداشته باشد) این تعهد از شما گرفته خواهد شد و در نتیجه گفت و همزمان میگوید باید دروغ گفت در صورتی تعارض اصیل است که راستگویی و دروغگویی بهضرورت غیرقابل جمع باشند.
روشن است که اگر هیچ شرایطی را (بهحیث منطقی) نتوان برای دولت تصور کرد که این دو تعهد به همراه هم انجامپذیر باشد در اینصورت طبق اصل کانت دولت متعهد بهانجام همزمان هر دو عمل نخواهد بود.
به عنوان مثال اگر تنها اصل مرام نامه فرضي اين باشــد که »به قول خود وفا کن «، آنــگاه موقعيتي را مي تــوان تصور کرد که نتوانيم به دو قــول متعارض که پيش از اين داده ايــم و ناچار به انجام همزمان آنها هســتيم (و از ايــن بابت به هر دو تعهد داريم ) وفا کنيم .
(مارينو٣، ٢٠٠١: ٢٠٤) با اين حال همان طور که براي هر دســتگاه به لحاظ صوري سازگار، حداقل مي توان يک ساختار معناشناختي (يا جهان ممکن خاص ) تصور کرد که در آن هيچ تعارضي ميان اصول آن (و نتايج منطقي حاصل از آن ) پيش نيايد، براي يک مرام نامه اخلاقي نيز اگر سازگار باشد، ساختار، جهان يا شرايط ممکني را مي توان تصور کــرد کــه در آن جهان ، در محقق کردن تعهدات مان با دوراهي مواجه نخواهيم شــد٤ و ١.