چکیده:
مفهومسازی و تفکر درباره آینده پایدار مصرف منابع محدود، نیازمند اتکا بر نظریههایی است که بتوانند از زوایای مختلف به این موضوع بپردازند. این تحقیق با مطالعه تطبیقی نظریههای تبیینکننده رفتار مصرفکننده بر اساس مفروضات آیندهپژوهی، به این پرسش پاسخ میدهد که کدام نظریه رفتار مصرفکننده بهدلیل سازگاری بیشتر با مفروضات آیندهپژوهی، تطابق بیشتری با مباحث آیندهنگر مصرف دارد و در درون خود پتانسیل آیندهپژوهی را دارد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که مجموعه نظریههای ترکیبی رفتار مصرفکننده بهدلیل توجه به عوامل بیرونی یا ساختاری، کلنگری، ایجاد تصاویر و بدیلهای گوناگون، در نظر گرفتن خرد جمعی در تصمیمگیری و توجه به منافع غیرفردی و زمان، بیشترین تطابق را با مفروضات آیندهپژوهی دارد. در بین این گروه از نظریهها نیز، «نظریه کردوکار» قدرت بالایی در تحلیل و آیندهپژوهی رفتار مصرف غذا یا مصرف سایر منابع مانند پوشاک، سفر، ورزش، تفریح و نیز محصولات مختلف فرهنگیای دارد که بهصورت روزمره و مستمر مصرف میشوند. به بیان دیگر، یافتههای این تحقیق، اختصاصی به مصرف غذا ندارد و در آیندهپژوهی رفتار مصرفکننده در حوزههای مختلف، قابل بهرهبرداری است.
To study futures of food we are encountered with choosing and exercising a suitable theory which is in concert with foundations and pre-assumption of futures studies, as a problem. Therefore, this paper with an investigation in theories clarifying consumer behavior and based on the framework of foundation and pre-assumption of futures studies respond to the question that; what theory is more harmonious with futures studies, and has the potential of future thinking and what features “a future-oriented consumer behavior theory” or model must have. Endeavoring to answer this question, by means of analytical and comparison method, the inwardness of existing theories was considered. The result showed that integrative theories of consumer behavior due to regarding external and structural factors, holistic view, creating alternative images, collective understanding in making decisions, non-individual interests and time, are more compatible with futures field. And among this group of theories “practice theory’ which has never used in any Iranian research has a high potential for using as a conceptual framework in research in connection with food and other resources which are used in routine and daily consumption.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي تحقيق نشــان مي دهد که مجموعه نظريه هاي ترکيبي رفتار مصرف کننده به دليل توجه به عوامل بيروني يا ساختاري ، کل نگري ، ايجاد تصاوير و بديل هاي گوناگــون ، در نظر گرفتن خرد جمعي در تصميم گيري و توجه به منافع غيرفردي و زمان ، بيشــترين تطابق را با مفروضات آينده پژوهي دارد.
در بين اين گروه از نظريه ها نيز، »نظريه کردوکار« قدرت بال يي در تحليل و آينده پژوهي رفتار مصرف غذا يا مصرف ســاير منابع مانند پوشاک، سفر، ورزش، تفريح و نيز محصول ت مختلف فرهنگي اي دارد که به صورت روزمره و مستمر مصرف مي شوند.
لذا با توجه به این توضیحات می توان سوّال این پژوهش را به این صورت طرح نمود که: - از بیسن نظریهها و مدلهای موجود رفتار مصرفکننده, کدام نظریه و مدل تطابق بیشتری با مفروضات آیندهپژوهی دارد؟ بدین ترتیب تمرکز این مقأله بر نظریات رفتار مصرفکننده بهمنظور بررسی ظرفیت و میزان تطابق آنها برای بهرهبرداری در پژوهشهای آیندهپژوهی مصرف محصولات و منابع مختلف اعم از محصولات فرهنگی و غیر آن میباشد.
(شیفمن و کانوک, ۲۰۰۷) نهایتاً جکسون" (۲۰۰۵) نیز در تقسیمبندی خود که بهدلیل جامعیت بیشترء در این تحقیق نیز از آن استفاده شدهء نظریههای رفتار مصرفکننده را در چهار گروه طبقهبندی میکند که اين چهار گروه و نظریههای ذیل هر یک» در جدول ۱ ارائه شده است.
در جدول ٣ خلاصه اي از وضعيت هر گروه از نظريه ها نســبت بــه عوامل کليدي مؤثر بر رفتار مصرف کننده در ديدگاه آينده پژوهانه ذکر گرديده است که بر اساس آن مي توان نتيجه گرفت که نظريه هاي ترکيبي بيشتر از همه با مفروضات آينده پژوهي مطابقت دارند.