خلاصه ماشینی:
"فیلمبرداری مؤثر هانری دکا زیر آفتاب درخشان دریای مدیترانه که بر خلاف شیوهء مرسوم فیلم نوآرها،حقیقتی تلخ را عینی و واضح نشان میدهد و اثرش هم به هیچ وجه کمتر از سایه روشنهای پرکنتر است فیلم نوآرها نیست و بسیار خوب انجام گرفته و همچنین میزانسنهای پرتحرک،چه از نظر حرکت دوربین چه از نظر تلاش و حرکتهای بیوقفهء دلون برای اینکه خود را از شر جسد فیلیپ راحت کند،به خوبی به این سکانس جلوهای رئالیستی تلخ و شومی میدهد.
جالب این است که در فیلم آفتاب سوزان صحنههای پرتنش و اضطرابآور،برخلاف فیلم نوآرها در روز اتفاق میافتد(مثل دو سکانس قتل)و در صحنههای شب اضطرابی وجود ندارد و صحنههای شب تنها صحنههایی هستند دربارهء جستجوی پلیس به دنبال فیلیپ و نیز به یاد بیاوریم صحنهای که تام،جسد دوست فیلیپ را که به قتل رسانده با خود میبرد،که باز هم اضطرابی ایجاد (تصویرتصویر) نمیکند،چرا که دو کشیشی که از کنار آنها میگذرند،فکر میکنند فرد مقتول،مردی مست است که این ایده به این صحنه جنبهای کمیک میبخشد و رنه کلمان در این صحنه،حتی تا حد هجو ژانر هم پیش میرود."