چکیده:
سازمانها، با استخدام و به کارگیری کارکنان، درصدد تحقق اهداف خود هستند. کارکنان نامریی، کارکنانی هستند که در حاشیه ماندهاند یا به حاشیه رانده شدهاند و کسی به آنها توجه نمیکند و اهمیت زیادی برای آنان قایل نمیشودو مدیران از تمام توان، ظرفیت، قابلیت و توانمندیهای آنها به معنای وسیع کلمه استفاده نمیکنند. پژوهش حاضر از نظرهدف کاربردی است و در زمره پژوهشهای توصیفی پیمایشی قرار میگیرد وبا استفاده ازروش داده بنیاد انجام شده است. برای به دست آوردن دادههای موردنیازدر این پژوهش با13 نفر از کارکنان بخش دولتی که در چنین شرایط قرار داشتند مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد و دادهها از مصاحبهها استخراج شد. برای تجزیه وتحلیل دادهها از روش نظام دار استراوس وکوربین با کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی استفاده شده است. بعد از تحلیل دادهها الگویی برای تبدیل کارکنان نامریی به کارکنان مریی با نقش رهبری تحول آفرین ارایه شده است. بر اساس نتایج بدست آمده این الگو دارای مدل نهایی، در تبدیل کارکنان نامریی به مریی، شامل عوامل بستر ساز، شرایط زمینهای، رهبردها، شرایط مداخله گر، و پیامدهها در تبدیل کارکنان نامریی به مریی است که میتواندکمک شایانی به کاهش پدیدهکارکنان نامریی نماید.
خلاصه ماشینی:
کارکنان نامرئي، کارکناني هستند که در حاشيه مانده اند يا به حاشيه رانده شده اند و کسي به آنها توجه نمي کند و اهميت زيادي براي آنان قائل نمي شودو مديران از تمام توان ، ظرفيت ، قابليت و توانمندي هاي آن ها به معناي وسيع کلمه استفاده نمي کنند.
واژه هاي کليدي: کارکنان نامرئي ، ايجاد بي تفاوتي سازماني ، رهبري تحول آفرين مقدمه : سازمان هاي موجود در هر جامعه با استفاده از منابع محدودي که در اختيار دارند، به گونه اي به رفع نيازهاي فردي و گروهي افراد جامعه مي پردازند و از آنجا که منابع توليد همواره با يک ويژگي يعني کميابي مواجه هستند، اغلب اصلي ترين هدف سازمانها استفاده بهينه از عوامل توليد و رسيدن به اثربخشي است .
(کرماني ١٣٨٨ (117 ادبيات نظري پژوهش : کارکنان نامرئي چه کساني هستند؟ کارکنان نامرئي، کارکناني هستند که در حاشيه مانده اند، کسي به آنها توجه نمي کند و اهميت زيادي براي آنان قائل نمي شود.
توانايي و انرژي بسياري از آنها در اثر فشار کارهاي دشوار و توسط افراد مافوق به اندازهاي گرفته شده که توان روحي و يا جسمي موردنياز براي انجام کار را از دست داده اند، يا اينکه کمتر به کار گرفته شده اند و يا به راحتي مورد بي اعتنايي قرارگرفته اند(گوستيک و التون ، ١١٠٥ ،٤) در فرهنگ بوروکراتي ، اختيار و مسوليت و نياز نوع فعاليت در سازمان طبقه بندي شده و سيستماتيک است در واقع ، جريانهاي اختيار سلسله مراتبي و بر اساس قدرت و کنترل نشان داده ميشود به طور کلي، تسهيم اطاعات در چنين سازمانهايي به ذهنيت کارکنان و نوع داده ها بستگي دارد.