چکیده:
شفافیت از جمله اصطلاحات کاربردی اخلاقی ـ سیاسی است که عدم تعیین دقیق حدود و معیار درستی یا نادرستیِ آن در موقعیتهای مختلف، ابهاماتی در پی داشته است. مسأله این پژوهش، اصل بودن یا نبودن شفافیت در حکومتِ دینی است. در صورتیکه اصل بر شفافیت باشد، معیار شفافیت حکومت در امور مختلف چیست؟ در واقع مسأله پژوهش که با روش تحلیلی و استنادی انجام شده، این است که عمل کرد حاکم در حکومت دینی تا کجا باید شفاف باشد و چگونه میتوان معیاری برای لزوم و عدم لزوم شفافیت در عمل کرد حاکمان یا ساختار حکومت ارائه نمود؟ یافتهها حاکی است که میتوان معیارِ عدالت ـ امنیت، به انضمامِ حکم ولاییِ ولی فقیه را به عنوان معیار در جهت تشخیص قلمرو شفافیت در حکومت دینی دانست. مطابق این معیار، مادامیکه شفافیت منافی عدالت نباشد، اصل بر شفافیت است؛ هرچند در برخی امور، به جهت دشواربودنِ تشخیص عدالت، باید معیار مکملی ارائه داد و آن معیار مکمل، امنیت است. مطابق معیار مکمل، مادامیکه امنیت ـ در ابعاد مختلف ـ مورد خدشه قرار نگیرد، اصل بر شفافیت است. در عین حال، در برخی موارد به جهت وجود تعارض منافع ممکن است، امنیت نیز نتواند تعیینکننده باشد. در این صورت، حکم ولاییِ ولی فقیه که به مثابه یک الگوی فضیلت مند است، تعیینکننده حد و مرز شفافیت خواهد بود.
Transparency is one of the applied political-moral terms which has to be precisely delineated and delimited in terms of the standards to which one refers to make a true judgment on its truth or falsity in different circumstances. The research question of this paper is that whether transparency in the Islamic government can be taken to be a major principle or not. If so, what is the standard of transparency in the Islamic government regarding different things? As a matter of fact, the main question of this research which has been conducted drawing upon analytic-citation method is that how far and to what extent the functions of a ruler in the religious government should be transparent and how one can set a criterion for the necessity or lack of necessity of transparency in the functions of rulers or in the structure of the government. Findings of the research demonstrate that the standard of justice-security, together with the Muslim guardian jurist’s authoritative (wilai) judgement can be regarded as a standard for discerning the realm of transparency in the religious government. According to this standard, as long as transparency does not contradict justice, transparency is a matter of urgency, though in certain cases where justice is difficult to discern, another complementary standard which is to be presented is security. According to this complementary element, as long as security – in varying aspects – is not questioned, transparency is urgent. However, in certain cases, due to the conflicts of interests, security may also not be defining. In this case, the authoritative judgement of a Muslim gurdian jurist which functions as a virtuous paradigm, will delimit boundaries of transparency.
خلاصه ماشینی:
در صـورتی کـه اصـل بـر شفافیت باشد، معیار شفافیت حکومت در امور مختلف چیست ؟ در واقع مسأله پژوهش که بـا روش تحلیلی و استنادی انجام شده ، این است که عمل کرد حاکم در حکومت دینـی تـا کجـا باید شفاف باشد و چگونه می توان معیاری برای لزوم و عدم لزوم شفافیت در عمل کرد حاکمان یا ساختار حکومت ارائه نمود؟ یافته ها حاکی است که می توان معیار عدالت ـ امنیـت ، بـه انضمام حکم ولایی ولی فقیه را به عنوان معیار در جهت تشخیص قلمرو شفافیت در حکومـت دینی دانست .
به عبارت دیگر، نمی توان با لزوم شفافیت به صورت مطلـق یـا عدم لزوم شفافیت مطلق راه به جایی برد و لازم است در مصادیقی کـه چـالش برانگیـز هستند و اجرا یا عدم اجرای شفافیت در آن ها دچار تعارض و تزاحم منافع مـی شـوند، حد و مرزی برای مسأله شفافیت تعیین شود تا بتوان در این موارد بـه تصـمیم درسـتی رسید.
تاکنون پژوهش های قابل توجهی در خصوص مسأله شفافیت صورت گرفته ، امـا در عین حال ، با تکیه بر مطلق انگاشـتن شـفافیت ، در پـی تعیـین معیـاری کـه نشـان دهـد حکومت اسلامی تا کجا باید عمل کرد شفاف داشته باشد و کجا مـی توانـد اصـل را بـر عدم شفافیت بگذارد، ارائه نداده اند.
شواهد مبنی بر لزوم شفافیت در امر حکومت اموری از جمله تبیین قوانین و شرح وظایف مردم و حاکمان ، ایجاد امیـد و انگیـزه ، لزوم مردم سالاری و امانت الهی بودن مردم و حکومت ، بروز فساد ناشی از عدم شفافیت و هم چنین حفظ نظام ، از جمله مواردی هستند که به نظر، ما را به سوی این مطلب کـه اصل بر شفافیت است ، سوق می دهند.