چکیده:
ظهور نظریههای نوین تجارت بینالملل به شکل «تجارت در کارکردها» در مقابل نظریههای سنتی «تجارت در کالاها» بستر تحولات نظام حسابداری بخشی را از جدول واردات رقابتی به جدول واردات غیررقابتی در قرن 21ام فراهم نمود. در پی این تحولات، کشورهای مختلف جهان محاسبه جدول واردات غیررقابتی را در دستور کار خود قرار دادهاند. اما، در ایران دو نهاد رسمی از دهه 1350 جداول واردات رقابتی را محاسبه میکنند که دارای نارساییهایی است. کانون توجه مقاله حاضر واکاوی این نارساییها و ارائه راهکار حول سه پرسش است: یک- آیا با بکارگیری فرض تناسب واردات میتوان واردات را از جدول متقارن متعارف تفکیک و بدین ترتیب سازگاری و هماهنگی را بین آن دو برقرار نمود؟ دو- ارقام مستخرج از روش مذکور با جدول محاسبه شده چه میزان اختلاف دارد؟ سه- انعطافپذیری کدامیک از دو نوع پایههای آماری (متعارف و داخلی) در تحلیل نظریههای نوین تجارت بینالملل بیشتر است؟ یافتههای کلی این مطالعه در پاسخ به پرسشهای مذکور و با استفاده از آخرین جدول آماری سال 1395 بانک مرکزی، حاکی از آن است که نخست هیچگونه سازگاری و هماهنگی بین جدول مصرف واردات با جدول مصرف متعارف و جدول متقارن متعارف وجود ندارد. حال آنکه جدول پیشنهادی مقاله این سازگاری را تضمین میکند. دوم- خطاهای آماری در سطح کلان بین مثبت 7/1 درصد و منفی 7/1 درصد است، حال آنکه دامنه این خطاها از منظر جمع سطری بخشها بین مثبت 5/72 درصد تا منفی 9/21 درصد را نشان میدهند. سوم- جدول پیشنهادی این مطالعه برای کاربرد نظریههای نوین تجارت بینالملل قابلیت دارد و نتایج آن نشان میدهند که اقتصاد ایران 93/0 درصد ارزشافزوده در صادرات ناخالص خود را صادر می-کند، حال آنکه تخصصگرایی عمودی آن معادل واردات ارزشافزوده است برابر با 07/0 درصد است و حاکی از آن است که اقتصاد ایران هنوز در مراحل آغازین فرایند تولید قرار دارد.
The emergence of the new trade theories, known as “Trade-in-Steps” versus traditional theories “Trade-in-Goods” provided major changes in the sectoral accounting system from prevailing competitive import type in the 20th century to non-competitive type table in the 21 century. The former can be used to quantify the traditional theories but is unable to satisfy the new theories whereas the latter can provide the data requirements. To solve this issue, different countries have attempted to estimate non-competitive import type tables. But in Iran, two official institutions have been estimating competitive import type tables since the 1970s, which have aspects of these fallacies. The main purpose of this article is to explore different aspects of this fallacies and suggests a way out with the three following questions: One- Can the application of import proportionality assumption separate imports from the conventional symmetric table and hence set consistency between them? Second-How much is the statistical errors between the suggested table and the official table? Third- Which one of the two statistical bases (competitive and non-competitive imports type tables) has more flexibilities in quantifying the new trade theories? Using the latest survey-based input-output table of 2016, the results reveal that first, there is non-consistency between official estimated tables whereas the proposed tables guarantees such consistency. Second, the statistical errors at the macro level are between positive and negative 1.7 percent whereas at the sectoral level are between positive 72.5 to negative 21.9 percent. Third, the share of domestic value-added in growth exports is 93 percent whereas the share of vertical specialization (which is equivalence to the foreign value-added) is 7 percent which suggests that the Iranian economy is at the beginning of the production process chain.
خلاصه ماشینی:
کانون توجه مقاله حاضر واکاوی این نارساییها حول سه پرسـش اسـت : یک - آیا با بکارگیری فرض تناسب واردات میتوان واردات را از جـدول متقـارن متعـارف تفکیک و بدین ترتیب سازگاری و هماهنگی بین آن دو برقرار نمـود؟ دو- ارقـام مسـتخرج از روش مذکور با جدول محاسـبه شـده چـه میـزان اخـتلاف دارد؟ سـه - انعطـاف پـذیری 1 * استاد گروه توسعه و برنامه ریزی، دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی، yahoo.
بررسی زوایای مختلف سه مسئله فوق حول سه پرسش محوری زیـر مـورد واکـاوی قرار میگیرد: پرسش اول - یا با به کارگیری روش های متداول و متعارف ماننـد روش فـرض تناسـب واردات (Import proportionality assumption method) یــا روش تشــابه واردات ( Import similarity method) میتوان واردات را از جـدول متقـارن متعـارف تفکیـک و بـدین ترتیـب سازگاری و هماهنگی ب ن ی آن دو برقرار نمود؟ پرسش دوم - ارقـام و نتـایج جـدول واردات مستخرج از روش فرض تناسب واردات با جدول واردات محاسبه شده چه میـزان اخـتلاف دارند؟ پرسش سوم - انعطاف پذیری کدام یـک از دو نـوع پایـه هـای آمـاری (متعـارف و یـا داخلی) در تحلیل نظریه های جدید تجارت بین الملل بیشتر است ؟ در راستای سه مسـئله و سـه پرسـش ، مطالـب مقالـه حاضـر در پـنج بخـش مشـخص سازماندهی میگردد.
گــروه دیگــر بکارگیری این نوع نظام حسابداری بخشی را مـورد تردیـد قـرار داده انـد و ضـمن برجسـته کردن نارساییهای آن ها نظـام حسـابداری بخشـی را بـه شـکل جـدول داده - سـتانده نـوع واردات غیررقـابتی در تحلیـل هـای اقتصـادی، انـرژی، محـیط زیسـت و بـویژه در تحلیـل نظریه های جدید تجارت بین الملل پیشنهاد میکنند (میلـر و بلیـر(٢٠٢٢)؛ لـین و سـان ( Lin and Sun) (٢٠١٠) ؛ چــن و ژانــگ (Chen and Zhang) (٢٠١٠)؛ پــاتونرو و آتوکــولارا (Paturnru and Athukorala) (٢٠٢١)).