چکیده:
در این مقاله با بیان تفات متن کلاسیک و م درن، موقعیت مخاطب در برابر متن مدن با مخاطب متن کلاسیک مقایسه شده است. با تغییر عوامل حاکم بر آفرینش و قرائت متن، مفهوم بلاغت نیز تغییر می کند. در بلاغت جدید تاویل حاکم است و در بلاغت سنتی شرح و بلاغت گوینده جای خود را به بلاغت خواننده می دهد. ضمن طرح مباحث نظری در این باره شعر فارسی از حیث نسبت خواننده با آن بررسی و نشان داده شده که ادراک شعر عرفانی و شعر نو اصیل فارسی بلاغت خواننده را می طلبد و در کل شعر معاصر فارسی از این دیدگاه به سه دسته تقسیم می شود:
1- شعرهای تک معنایی که گفتگو با آنها برای خوانندگان غالبا ساده است.
2- شعرهای تفسیر پذیر که تنها یک تفسیر دارند.
3-شعرهای تاویل پذیر که ابهام معنایی گشتره ای دارند.
The term "Tangelusha" has been employed only in three verses of
Khaghani Shervani ( died in 582 or 595 A.H.} in the sense of “picture” ,
“beautiful image’ and picture gallery’. This term has been used in
various forms and senses in the history of science and has got an old
etymology and history. In this paper, attempts have been made to examine
the history of the various forms and meanings of the term "Tangelusha’
خلاصه ماشینی:
"شاعر با هر گروه به گونهای در غیاب مخاطبان هنگام تولید متن گفتگو میکرد و به این نکته نیز از پیش واقع بود که مخاطبان فرضی او غالبا ارتباطی شنیداری با شعر او خواهند داشت و فرصت تأمل در شعر برای آنان محدود است.
استقرار سنت دیرپای تقریبا بدون تغییر و تحول شاعری،و میراث ادبی حاصل از این سنت که هم شاعر و هم مخاطب را در حصار عادتهای یکسان اسیر کرده بود،و عدم امکان بروز و ظهور شخصیت فردی در نظامهای سیاسی حاکم،و نیز غلبهء ارتباط شنیداری میان شاعر و مخاطب،سبب میشد که تأثیر عوامل دیگر را در بافت حاکم بر تولید و قرائت متن چندان بیتأثیر کند که ندیده گرفته شود.
در دورهء رواج شعر کلاسیک بخصوص در دورهء اول که قصیده صورت غالب آن بود،به سبب محدودیت قلمرو دانشهای عصر،و عدم امکان ظهور شخصیت فردی و غلبهء فرهنگی عمومی که ناشی از اوضاع سیاسی و احتمالی حاکم بود،تنها تعقید بود که میتوانست مانع تسهیل گفتگوی خواننده با متن شود که پیشتر اشاره کردیم میشد آن را با برداشتن اختلاف سطح فرهنگی میان خواننده و متن از پیش برداشت و موانع گفتگو را از میان برد،اما در عصر ما به سبب تغییر اوضاع سیاسی و اجتماعی و وسعت پیدا کردن مجال ظهور فردیت،و در نتیجهء عدم غلبهء فرهنگی عمومی و محدود،و تنوع شیوهء زیست و تجربه،ابهام جانشین تعقید گشته است."