چکیده:
سازمانها بهطور قابل توجهای به مدیریت تصویر شرکتی خود مشغول میباشند.یک همبستگی قوی و مثبت بین ادراک افراد از یک شرکت و رفتارهای حمایتگرانه آنها از شرکت وجود دارد.در این مقاله،تحقیقات قبلی صورتگرفته در زمینه تصویر شرکت ادغامشده تا یک چارچوب برای شناسایی عوامل موثر بر شکلگیری تصویر شرکت ارائه گردد.همچنین استدلالهای مدیریتی بحث شده است و برخی خطمشیها برای برنامهریزی استراتژیک و مدیریت موثر تصویر پیشنهاد شده است.
خلاصه ماشینی:
"در این تعریف دو واژه کلیدی"ادراک کلی"و"بخشهای مختلف"دلالت بر آن دارد که تصویر شرکت فراتر از یک مجموع صرف از ایدهها و طرز فکرهای افراد است و دربرگیرنده کلیه نقشها و وظایف سازمان میباشد،تصویر شرکت متشکل از اطلاعات و استنتاجاتی است که یک کارمند،یک فروشنده و یک سرمایهگذار درباره شرکت به عنوان یک شهروند صنعتی میباشد.
سازمانها به دلایل متعددی برای مدیریت و توسعه تصویر خود تلاش میکنند که برخی از آنها عبارتند از: تحریک فروش،ایجاد یک چهره مطلوب از شرکت،ایجاد هویت برای کارکنان،تسهیل در جذب منابع مالی با تحت تاثیر قرار دادن سرمایهگذاران و موسسات مالی،ارتقاء روابط مطلوب با جامعه،دولت،گروههای خاص مورد علاقه و سایر رهبران عقیدتی،به دست آوردن موقعیت رقابتی.
عوامل درون حیطه سازمان در حیطه عوامل درون سازمانی حد اقل پنج منبع اصلی وجود دارد که به شکلگیری تصویر شرکت کمک میکند:شخصیت و هویت شرکت،تبلیغات شرکت،تصویر برند،روابط عمومی و رفتار کارکنان خط مقدم.
تبلیغات شرکت یکی از ابزارهای است که اغلب برای ارائه اینگونه اطلاعات استفاده میشود تا بوسیله آن تصویر ذینفعان از شرکت تحت تاثیر قرار گیرد.
تصویر شرکت،عکسی است که توسط ذینفعان از شرکت ایجاد میشود و برای شرکتها این بسیار مهم است که اطلاعات و دانش گستردهای در رابطه با گروههای ذینفعان،نیازها، خواستهها و ابعاد تعاملات آنها با شرکت داشته باشند.
بنابراین استراتژی چهارم مستلزم ایجاد یک برنامه تصویرسازی برای تحت تاثیر قرار دادن تصاویر گروههای مختلف ذینفعان از شرکت است."