چکیده:
فقه امامیه از ویژگیهایی برخوردار است که نظیر آن را در کمتر دانشی میتوان یافت. در میان این شاخصهها سه ویژگی که تا حدودی از گوشهای از سیمای این دانش، پرده برمیگیرد؛ یعنی جاودانهبودن فقه، فراگیربودن فقه و انعطافپذیری فقه، دارای اهمیت بیشتری میباشند. بیان ویژگیهای مزبور، هر انسان آزاداندیشی را به طرح این پرسش بنیادی وا میدارد که دلیل توانمندی و کارآمدی فقه در قبال انبوه نیازهای تمامنشدنی انسان چیست و سازوکار آن کدام است؟ نوشتار حاضر، به دنبال آن است تا ضمن طرح مبادی موضوع بحث، به تبیین علل و عوامل پویایی و بالندگی فقه در عرصة حیات جمعی انسان پرداخته و به پارهای از شبهات در این حوزه، پاسخ گوید.
خلاصه ماشینی:
"از این جهت، اسلامی که داعیۀ جامعیت دارد میبایست در تشریع و تعدد جوانب و شمول خود از گسترۀ انسان در تمام ابعاد تکاملیافتة مادی و معنوی، چیزی کم نداشته باشد و به این شبهات، پاسخ گوید که فقه موجود، چگونه میتواند برای ادارۀ جامعه انسانی از جهات مختلف حکومتی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و غیره و تا انتهای تاریخ حیات بشری در کرۀ خاکی پاسخگو باشد؟ آیا جاودانگی آموزههای دینی بهمعنای بیگانهبودن آنها از حقایق متحول و متغیر نیست؟ در صورت توانمندی دانش فقه، راز و رمز پویایی، انعطافپذیری و کارآمدی آن چیست؟ پیشینة بحث باید اذعان داشت علیرغم اینکه کتاب و سنت، جامع علوم اولین و آخرینند و از بدو تلألؤ خویش، جهانشمولی و زمانشمولی خود را نشان دادهاند، اما مانعتراشی پارهای خواص و غفلت و فریفتگی عامة مردم، بعد از رحلت پیامبر اسلام9، حوادث تلخ و خانمانسوزی را رقم زد که بارزترین آنها، سقوط مرجعیت دینی و سیاسی اهل بیت: بود.
2. دین اسلام، داعیۀ آن را ندارد که احکام تمام جزئیات امور زندگی را در کتاب و سنت بیان نموده و در دسترس همگان قرار داده است، بلکه اسلام در گام نخست، مبانی و اصول و جهات کلی دانش فقه را ارائه میدهد و در گام دوم، با بهرسمیتشناختن اجتهاد به خبرگان شریعت، اجازه میدهد که در چارچوب این اصول و با کاربست روشها و معیارهای معین، احکام افعال مکلفین و سایر امور مربوط به انسان را استنباط و استخراج نمایند و در گام سوم، با تعیین «اصل مصلحت» بهعنوان پایۀ صدور احکام حکومتی و ابزاری برای رهبری در جهت مدیریت جامعه و گرهگشایی از معضلات اجتماعی، بالندگی و انعطافپذیری شریعت برای پاسخگویی به نیازمندیهای هر عصر را تضمین میکند."