Abstract:
در گذشتۀ تاریخی ایران، کمتر دانشمند بزرگی را میتوان سراغ گرفت که در پرتو دریافتهای علمی و انگیزشهای صادقانۀ درونی خویش، به عرفان گرایش نداشته باشد؛ بهاءالدین محمد عاملی(شیخ بهایی) فقیه و حکیم و مفسر و محدث و شاعر قرن دهم هجری از این جمله است. صفویه خود از تصوف به قدرت رسیدند، و کسانی چون شیخ بهایی و گروهی دیگر از عالمان عصر، گرایشهای عمیق زاهدانه و عارفانه داشتند. هرچند شاعری شیخ بهایی در کنار دانشهای وسیع او از رشتههای گوناگون، چندان به چشم نمیآید، اما بیگمان شأن عرفانی او بیشتر از هر چیز و هرجا در شاعریاش نمود یافته و این مسئله تا حدودی به سابقۀ تاریخی شعر و عرفان ایرانی مربوط است. شیخ بهایی در عین برخورداری از اعتبار و احترام رشکبرانگیز در دربار صفوی و استادی در بسیاری از دانشهای زمان و نیز در کنار مقامات عالی مذهبی، منش و گرایشهای عمیق عرفانی داشته و به خوبی توانسته این همه را با هم جمع کند. عرفان او گرچه مستقل و مولد نیست، عموما عاشقانه و رندانه و معطوف به نقد و تخطئۀ صوفیان ناصاف و بزرگداشت عاشقان و عارفان صافیدل است. در مقالۀ حاضر، گرایشها و اندیشههای عرفانی بهایی، بیشتر از منظر شعرهای فارسی او که عمدتا مشتمل بر غزل و رباعی و مثنوی است، معرفی و بررسی شده است.
As it can be observed in the history of Iran، most of the great scholars in different branches of science are oriented toward mysticism. One of those scholars was Bahā al‐Din Muhammad Āmili (Sheykh Bahāyi)، a scholar، philosopher، Faqih (expert in Fiqh)، exegete، Muhaddith (Hadith expert) and poet in 10th century AH. Though Safavid dynasty originated from a mystical order، people in this era did not appreciate Sufism. Still، Sheykh Bahāyi and some other scholars of time were assumed to have profound mystical and pietical tendencies. While his poems appear to be less noteworthy as compared to his extensive knowledge in different branches of science، mystical aspect of Sheykh Bahāyi is principally reflected in his poems. This fact may be rooted in the history of Iranian poetry and mysticism. Devoid of some exceptions، unconscious mind of the public in Iran expect mysticism and poetry to coincide. Sheykh Bahāyi was a significant، respectful character in Safavid court. Meantime، he was proficient in all facets of science in his time. He also has deep mystical tendencies similar to those found in senior religious officials. All these characteristics were properly collected in this personality. Although his mysticism was not independent، it was an amorous، roguish belief، oriented to criticize and disclaim impure Sufis while appreciating true mystics and Sufis. The current study is an attempt to examine Bahāyi’s mystical thoughts and tendencies as reflected in his Persian poems including sonnets، quatrain and mathnawi.
Machine summary:
در این بـاره بایـد گفت شیخ بهایی در عین انتقاد از صوفیان دروغین و مخالفت با تصوف آن هـا در کتـاب گربه و موشـ که این مخالفت تا حدودی متأثر از فضای حاکم بر جامعۀ عصـر صـفوی هم می باشد، خود در سلوک شخصی و حتی در منظر جامعه ، عشق و معرفـت و ذوق و شور و آزادگی و وارستگی را با زهد و علم وسیع خویش همراه کرده بـود تـا آنجـا کـه زندگی اش به چشم بسیاری از اهل طریقت ، یادآور زنـدگی برخـی از عارفـان بـزرگ و قلندران آزاده همچون مولانا و ابراهیم ادهم بود؛ با این همه ، عرفان و تصـوف بهـایی در عین ظرافت و لطف ، مولد و خودبنیان نیست و اساسا نه در قالب نظام خانقاهی می گنجد و نه می توان شیؤە سلوک او را به فرقه ای از فرقه های عصر منطبق کرد؛ عرفـان او مبتنـی بر مطالعات پیوستۀ متون و تجربه های دینی و عرفـانی و دریافـت هـای عمیـق علمـی و آمیختنش با ظرایف هنری و ذوقی و شور عاشقانه و رندانه اسـت و چنـان کـه در ادامـه نشان خواهیم داد، سلوک و تأملات و ملاحظات عرفانی اش بـه عرفـان مولانـا شـباهت بسیار دارد.