Abstract:
چکیدهداستان رمزی خانة ادریسیها، اثر غزاله علیزاده ظرفیتهای بسیاری برای انواع خوانشهای رمزگشایانه دارد. یکی از شیوههای مناسب برای درک ساختار رمزی این داستان، کهنالگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل است. هدف این مقاله، نشان دادن انطباق طرح تکامل شخصیت وهاب، یکی از قهرمانان اصلی این داستان، با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل بود. انطباق این طرح تکاملی با کهنالگوی سفر قهرمان در تحلیل داستان نشان داده و �valign="top">عنوان مقاله [English]A Study about the evolution of Vahhab's Character in the context of love in Khane-ye Edrisiha Based on Joseph Campbell's Theory of Hero's Journey
Machine summary:
"علت انتخاب نظریۀ سفر قهرمان برای تحلیل این رمان خاص نیز خاصیت رمزی آن است که در تقریبا تمام نقد و تحلیل هایی که درمورد این اثر صورت گرفته ، بر آن تأکید شده و خود علیزاده نیز در گفت وگویی دربارة این رمان که در کتاب آینه ها چاپ شده (مهویزانی ، ١٣٧٣: ٢۵٤)، بر ویژگی رمزی آن تأکید و آگاهانه بودن برخی تمهیدات رمزی داستان را آشکار می کند.
در این بخش ، رکسانا دقیقا نقش روانکاو و وهاب نقش بیمار را دارد و دیدارهای این دو نفر نیز هربار گویی مرحله ای از درمان وهاب است ؛ اما طی این جلسات روانکاوی و تطهیر خاطرات کودکی ، اندک اندک وهاب به شناخت رکسانا نیز دست می یابد و از مرحلۀ قرار گرفتن در جذبۀ کور ناشی از زیبایی ظاهری او و شباهتش به رحیلا تا مرحلۀ شناخت حقیقت او با همۀ ضعف ها و قوت هایش و دوست داشتن تمامیت او پیش می رود (که در سفر قهرمان با نام «ازدواج جادویی با خدابانو» ممثل می شود).
یونس و رکسانا او را برای این سفر آماده کرده اند و وهاب با انگشتری خاندانش - که یونس به او می سپارد- و جعبۀ آهنگ رستاخیز مسیح و هفت سکۀ طلای رکسانا- که حکم غنایم او از سرزمین جادویی خانۀ ادریسی ها و نیز اکسیر احیای جامعه را دارند- عازم سفر می شود و آنها را پنهانی با خود می برد؛ بدین گونه سفرش خاصیت «فرار جادویی » پیدا می کند."