Abstract:
بی گمان، ملل گوناگون تعلیم و تربیت خود را مرهون خردمندانشان هستند. برای شناخت آرای تربیتی در ایـران و کشـورهایی کـه از نظـر ایـن افکـار، نزدیکـی و مشابهتی با آن دارند، مطالعة اندیشه های سعدی و تاگور مناسب و مهـم بـه نظـر رسید. توجه به این پرسش بنیادین که «میان مضمونهای شعری سعدی و تاگور چه تفاوتها یا شباهت هایی وجود دارد؟» موجب شکل گیری این تحقیـق گشـته است . بـی شـک تـاثیر دلایـل فرهنگـی ، اقلیمـی ، دانشـی ، سیاسـی ، اجتمـاعی و... در شکل گیری این افکار نقش پررنگی داشته است و عامل به وجود آمـدن شـباهت هـا و تفاوتهایی در موضوعات مبنایی است ، مانند: توجـه بـه ماهیـت تربیـت ، ارزشـمندی زندگی ، مرگ، پیری، سخن و... . اما شاعران مورد نظـر گـاهی در هـر موضـوع، افکـار خاص خود را دارند که کاملا با دیگری متضاد یا مستقل است . مقالة حاضر به بررسـی فراز و نشیب های آرای تربیتی این شاعران و هم سویی یا استقلال هر یک می پردازد.
Undountedly different nations owe their educational doctrines to their intellectual characters. In order to understand the educational doctrine in Iran and other countries that is close or similar to Iran، studying Saadi’s and Tagor’s thoughts considered to be reasonable and significant. This research aims at dealing with this fundamental question that “what are the similarities and differences between the lyrical themes in Saadi’s works and Tagor’s poems?” Undoubtedly، the effect of cultural، climate، scientific، political and social factors has important role in forming these ideas، and is the reason of the similarities and differences in fundamental themes like paying attention to the nature of education، the value of life، death، aging، word، and etc. However، each one of these poets sometimes has his own ideas regarding a specific subject which is quite the opposite or independent of the other. In this article، the ups and downs of these poets’ ideas and their concordance and independence will be studied.
Machine summary:
بین زندگی سعدی و تاگور عواملی وجود دارد کـه بـر رشـد و نحـوة تفکـر آنـان اثـر گذاشته است و شاید باعث توجه هر دو شاعر به موضوع تربیت و دقایق آن شـده اسـت .
هیچ دلیلی وجود ندارد که ادعا کنیم تاگور شاعر متأخر از سـعدی شـاعر متقـدم تأثیر پذیرفته است ، منتها شباهت های فراوانی در نحوة نگرش این دو بـه موضـوعات مبنـایی وجود دارد که در نشان دادن هم سویی روح مشترک انسانی و دغدغه ذهنی ایـن دو شـاعر در موضوعات واحد جالـب توجـه اسـت .
هر دو شاعر به اهمیت مبنایی موضوع تربیت روح انسان توجه دارند، بـا ایـن تفـاوت که سعدی به دلیل یتیم ماندن در کودکی و تأثیرپذیری از اندیشه های اشعری، بیشتر به تربیت کودکان متمایل است ، اما تاگور به تربیت انسانها به طور کلی توجه کـرده اسـت .
او تحت آموزههای اسلامی و انسانی معتقد است که انسان نباید فقط بـه فکر خودش باشد بلکه کمک به دیگران از ویژگی های اخلاقی است : نه آدمی است که در خرمی و مجمـوعی بــه خســتگان پراکنــده بــر نبخشــاید گلـیم خـویش بـر آرد سـیه گلـیم از آب وگــر گلــیم رفیــق آب مــی بــرد شــاید (سعدی، ١٣٩٠: ٩٢١) تاگور نیز به همین موضوع توجه کرده است ، منتهـا بـا دیـد کلـی و وسـیع توجـه او بیشتر به غمخواری با جهان است : «دوستم ، گرچه می دانم ما با هم متفاوتیم / اما دلم این را قبول نمی کند/ چون ما هر دو در همان شب بی خـواب/ همـان مـوقعی کـه پرنـدههـا آواز می خواندند/ و همان افسون بهار به دلهای ما راه پیدا می کرد/ بیدار شدیم / اگرچه روی تو به روشنایی است / و روی من در سایه / اما شـادی دیـدار مـا دلپذیرتر و پنهانیست / ...