Abstract:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه صفات شخصیتی و توانمندسازی روانشناختی با فرسودگی شغلی در قالب یک الگوی ساختاری انجام گرفت. بهمنظور انجام این مطالعه کلیه کارکنان شرکت گاز کرمانشاه به تعداد450 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. دادهها از طریق مقیاس پنج عامل بزرگ شخصیت، پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی و پرسشنامه فرسودگی شغلی جمعآوری گردید. برای تحلیل دادهها، از روشهای آماری همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین صفت شخصیتی روانرنجوری با فرسودگی شغلی رابطه مثبت، بین صفت شخصیتی برونگرایی، توافقجویی و مسئولیتپذیری و نیز توانمندسازی روانشناختی با فرسودگی شغلی رابطه منفی وجود دارد. بین ویژگی شخصیتی گشودگی با فرسودگی شغلی رابطه معنیدار نبود. یافتهها همچنین نشان دادند که ضرایب مسیر روانرنجوری به فرسودگی شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی، و برونگرایی به فرسودگی شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی معنیدار نمیباشند اما ضریب مسیر توافقجویی به فرسودگی شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی معنیدار میباشد.
The purpose of the present study was to investigate the relationship of personality traits and psychological empowerment with job burnout. The participants were 450 employees of Kermanshah Gas Company who were selected by census sampling method. Data were collected by five factor model of personality، psychological empowerment and job burnout questionnaires. Correlation coefficients، regression analysis and path analysis were used for data analysis. Results indicated that neuroticism had a positive relationship with job burnout، extraversion، agreeableness and accountability negatively related with job burnout، and psychological empowerment had negative relationship with job burnout. The relationship between openness and job burnout was not significant. Findings also showed that the effects of neuroticism and extraversion on job burnout through psychological empowerment are not significant. Moreover، agreeableness had an significant effect on job burnout through psychological empowerment.
Machine summary:
میتوان گفت که فرسودگی شغلی حالتی روانشناختی است که از راهبردهای ناکارآمد مقابلهای در برابر استرس ناشی میشود، این سندرم بعد از یک دوره تجربه فشارزاهای شغلی- هیجانی و به مرور ایجاد میشود و بر زمینههای گوناگون شغلی و کیفیت کاری فرد تأثیر میگذارد (پژوسکوویج، لیسی-توسیوسکی، پریبی و توسکویس<FootNote No="149" Text="- Pejuskevic, Lecic-Tosevski, Priebe, &amp;amp; Toskovic"/>، 2011).
ابرین<FootNote No="160" Text="- Obrien"/> (2010) و فدای و دیمر<FootNote No="161" Text="- Fedai &amp;amp; Demir"/> (2010)، ناظم و علیزاده (1393)، خشوعی و بهرامی (1393) نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین توانمندسازی روانشناختی و فرسودگی شغلی رابطهی منفی وجود دارد.
همه کارکنان شرکت بهعنوان نمونه (1393)، و خشوعی و بهرامی(1393) هماهنگ است، زیرا نتایج این پژوهشها نیز نشان دادند که بین توانمندسازی روانشناختی و فرسودگی شغلی رابطهی منفی وجود دارد.
در این پژوهش بهمنظور بررسی صفات شخصیتی کارکنان از فرم کوتاه آزمون نئو (NEO) که دارای 60 سؤال میباشد، استفاده شد پایایی این آزمون در پژوهش شکرکن، نیسی، نعامی و مهرابیزاده<FootNote No="162" Text="- Shokrkon, Neisi, Nami, &amp;amp; Mhrabyzadh"/> (2002) با استفاده از روش بازآزمایی بر روی 64 نفر از افراد نمونه به فاصله دو هفته برای پنج عامل ذکر شده بهترتیب 87/0، 84/0، 79/0، 80/0 و 82/0 بهدست آمده است.
بحث و نتیجهگیری نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین صفات شخصیتی و توانمندسازی روانشناختی با فرسودگی شغلی رابطه معنیدار وجود دارد.