Abstract:
کتاب زمینههای اجتماعی انقلاب ایران نوشته حسین بشیریه و ترجمه علی اردستانی را انتشارات نگاه معاصر در سال 1393 منتشر کرده است. در این کتاب مولف با استفاده از مجموعهای از نظریهها و عمدتا با گرایش مارکسیستی به بررسی علل، فرایند و پیامدهای انقلاب ایران پرداخته است. از ویژگیهای قابل تامل این کتاب طبقاتی دیدن منازعات سیاسی در ایران و پیوند ایدئولوژیها با طبقات و منافع طبقاتی است. این مقاله کتاب فوق را از منظر روش، مبنای نظری و دادههای تاریخی نقد و بررسی کرده و در مجموع به این نتیجه میرسد که علیرغم کاربرد روشهای متنوع و استفاده از دادهها و مستندات گسترده این کتاب نتوانسته است تبیین دقیق و جدیدی از پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش اسلام سیاسی و ماهیت دولت در جمهوری اسلامی ایران ارائه کند. این مقاله علت این ناکامی را در دلبستگی مولف به نظریههای مارکسیستی و تعمیم غیرنقادانه مفاهیم و نظریههای مدرن به جامعه ایران جستجو میکند.
Machine summary:
نکتـه دیگر اینکه این فصل همانگونه که اشاره شد به تحولات بلوک قدرت بعـد از مشـروطه می پردازد و چگونگی به حاشیه رفتن طبقه زمیندار و ظهور تدریجی بورژوازی مـالی و صنعتی را که از پیوندهای محلی ضعیف و بین المللی نیرومند برخـوردار بـود توضـیح می دهد اما اگر فرض بر استبدادی بودن ساخت قـدرت باشـد و شـاه بـه مثابـه کـانون سیاست ایران آنگونه که مولف محترم در صفحه ٤٨ همین کتاب مـی نویسـند مـد نظـر قرار بگیرد طبقات بالای اجتماعی در هر شکل نقش تعیین کننده ای در قدرت ندارند و در این صورت نیاز به بازتعریف مفهوم بلوک قدرت مـی باشـیم .
در این فصل همچنین ادعاهایی قابل نقد ارائه شده اسـت از جمله این که در دوره صفویه شاهان خود را هم شاه و هم جانشین امامان معرفی می کردند و بدین ترتیب علمـا حتـی از انحصـار دعـوای مشـروعیت الاهـی نیـز محـروم شدند(ص ٩٢) در این مورد باید گفت هرچند شاهان صـفوی گـاه چنـین ادعـایی مـی کردند اما نه این ادعاها عمومیت داشت و نه هیچ گاه مقبولیت عامه می یافت باید توجه داشت که بحث نیابت عامه علما در ایـن دوره مطـرح بـود و در همـان ابتـدای دولـت صفوی محقق کرکی نظریه ولایت فقیه را مطرح کرد و شاه طهماسب را بـه تاییـد آن وا داشت (حسینی زاده ١٣٨٠ص ٧٠) و حتی در سفرنامه های این دوره گاه از اعتقاد عـوام به حق مجتهـدین بـر حکومـت سـخن گفتـه مـی شـود(شـاردن ١٣٤٥ ج ٨ ص ١٢٧).