Abstract:
در تمام گونههای ادبیّات، خواب و پدیدههای مربوط به آن از مهمترین بنمایههای شاعران و نویسندگان میباشد که از زوایای مختلف، بدان نگریسته شده است. مولانا در بیشتر موارد، پیامش را بهصورت طبیعی و بر پایۀ ساختار مبتنی بر عادتهای زبانی و نظام فکری صوفیانه بیان نمیکند. او شالودۀ انتظارات و تصوّرات خواننده را با درهم ریختن اساس تعاریف عرفانی بر هم میریزد، در نگرش سیّال و قاعدهگریز مولانا، هر واژه میتواند برخلاف مصطلاحات و مفاهیم تثبیتشدۀ صوفیانه، رنگ و مفهومی تازه به خود بگیرد. خواب نیز در ذهن مولانا با نگرشی چندوجهی درهم تنیده شده است و هر لحظه نمود دیگر مییابد. در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و شیوۀ کتابخانهای با بررسی غزلیّات مولانا و کتاب «از وجود به موجود» لویناس به مقایسۀ مفهوم شبهراسی و خوابهراسی از منظر مولانا و امانوئل لویناس از دیدگاه مکتب آمریکایی پرداخته شده است. نتایج پژوهش بر آن است که هر دو اندیشمند بر این باورند که خوابهراسی، جزء اوّلین منزلها در سیر و سلوک و اساس حرکت است. دعوت مولانا و لویناس دعوت به فراسو و فراروی از وضعیت انسان اسیر در دنیا و ترک آداب نظری و پرداختن به سلوک حقیقی با کمک بیداری حقیقی و پرداختن به "دیگری" است. لویناس دیگری را جایگزین خدا در مقام نامتناهی قرار میدهد و در اندیشۀ مولانا دیگری همان معشوق است و شمس در مقام معشوق برای مولانا آمیزهای از صفات زمینی و آسمانی است و به آنچه که لویناس دربارۀ دیگری میگوید شباهت دارد.
In all types of literature, dreams and related phenomena are among the most important foundations of poets and writers, which have been viewed from different angles. In most cases, Rumi does not express his message naturally and is based on a structure based on linguistic habits and the Sufi system of thought. The dream is also intertwined in Rumichrchr('39')s mind with a multifaceted attitude and finds a different manifestation every moment. In this research, with a descriptive-analytical method and a library method, by examining Rumichrchr('39')s lyric poems and Levinaschrchr('39')s book "From Existence to Existence", the concept of a night owl and sleep aversion from the perspective of Rumi and Emmanuel Levinas from the perspective of the American school has been studied. The results of the study suggest that both thinkers believe that drowsiness is one of the first features in the course and behavior and the basis of movement. The invitation of Rumi and Levinas is an invitation to go beyond the situation of a captive human being in the world and to abandon theoretical customs and to engage in true conduct with the help of true awakening and to address the "other". Levinas substitutes another God for an infinite position, and in the opinion of another Rumi, the same is the beloved, and Shams in the position of the beloved is for Rumi a mixture of earthly and heavenly attributes and is similar to what Levinas says about another
Machine summary:
لويناس بارها در آثار خود به پديدٔە خواب هراسي و اضطراب نسبت به خواب اشاره کرده است ؛ به گونه اي که ميتوان اين حقيقت مشترک در انديشۀ مولانا و لويناس را از منظر ادبيات تطبيقي مورد بررسي قرار داد.
از آنجا که متون ادبي حقايق بسياري را در خود نهفته اند و همواره مهم ترين عرصه براي بيان افکار و اعتقادات نويسندگان و شاعران بوده اند، به مدد ادبيات تطبيقي ميتوان به اين نکته پي برد که گاه حقيقت در دو فرهنگ تا چه اندازه همانند يکديگر بازگفته شده و اين درحالي است که در بسياري از موارد، نويسنده ها به دلايل گوناگون از انديشه هاي يکديگر بيخبر بوده و حتي گاه از نظر زماني، قرن ها با هم فاصله داشته اند؛ ولي با اين حال ، راه و روش يکساني را درپيش گرفته اند و اين امر به مدد ادبيات تطبيقي قابل بحث و بررسي است .
معشوق مولانا به مثابۀ «ديگري » در شعر مولانا، عشق به دو گونه بروز و ظهور يافته است : «در معناي نخست ، آن را صرفاً واسطه اي ميان خدا و انسان دانسته اند و از اين رو وجه عرفاني بدان بخشيده اند» (رحيمي، ١٣٧١: ١٤٠)؛ «در معناي دوم ، آن را مهر انساني نيز قلمداد کرده اند» (اسلاميندوشن ، ١٣٦٨: ١٩).
مولانا بارها و بارها مخاطب خود را به بيداري و گريز از خواب براي دست يافتن به اسرار و رموز «ديگري» دعوت کرده است .