Abstract:
تنوع آراء و نظریات جامعهشناسی و نیاز توسعه علم به بازاندیشی و نقد مداوم نظریات، ارائه چارچوبی منطقی برای نقد و بررسی نظریههای جامعهشناسی را ضروری میسازد. هدف نوشتار حاضر فراهم آوردن این چارچوب با تکیه بر مفهوم فرانظریهپردازی است. روش مورد استفاده، روش اسنادی با تکیه بر مرور انتقادی منابع است. نتایج تحلیل انتقادی نشان میدهد، اولاً در حالیکه نقد روشمند نظریهها و فرانظریهسازی یک امر ضروری و اجتنابناپذیر برای بهبود و پیشرفت نظری در جامعهشناسی است امّا این فرایند در عمل با چالشهای عدیدهای روبروست؛ ثانیاً فرانظریهپردازی این امکان را به جامعهشناس میدهد که در یک چارچوب منطقی، نظریات جامعهشناسی را مورد بازاندیشی و نقد قرار داده و به فهم عمیقتری از آن دست یافته و چشمانداز نظری جدیدی را خلق نماید. ثالثاً با استفاده از رویکرد فرانظری شش گام عمده را میتوان برای نقد نظریه جامعهشناسی برداشت که شامل شناسایی و تصریح مسئله یا سؤال نظری، استخراج و صورتبندی منطقی گزارهها و قضایای بنیادی نظریه، شناسایی و تحلیل مفروضات نظریه، تحلیل قابلیت سازگاری و پیوند نظریه با سایر نظریات، تحلیل قابلیت وارسی و اعتباریابی تجربی نظریه و در نهایت مقایسه نظریه با نظریات مشابه رقیب و تحلیل شباهتها و تفاوتهای آنها بویژه از حیث قوت منطقی گزارهها و مفروضات، قابلیت پیوند با سایر نظریات و قابلیت اعتباریابی تجربی آنهاست.
Sociological theories are diverse and this science needs rethinking and critique. If so, far sociological critiques have not had a clear framework. Therefore, a specific method and framework are needed to critique sociological theories. The purpose of this article is to provide a suitable framework for criticizing theories. For this purpose, an attempt has been made to use a metatheoretical approach. The research method is documentary and review. Research findings show that the critique of sociological theories is necessary for theoretical progress in this field. But the critique process has significant challenges and metatheorizing is a good framework for overcoming these challenges. Metatheorizing allows for the rethinking and critique of theories and their deep understanding. Metatheorizing also creates a new theoretical perspective. In this research, six main steps for criticizing sociological theories are mentioned. These steps include identifying a theoretical problem or question, extracting the propositions and fundamental theorems of the theory, identifying and analyzing the assumptions of the theory, analyzing the compatibility of the theory, examining the connection of theory with other theories, examining the empirical validity of the theory, comparing theory with other theories, extracting similarities and differences, and theoretical links.
Machine summary:
نتـایج تحلیـل انتقـادی نشان میدهد، اولاً در حالیکه نقد روشمند نظریـه هـا و فرانظریـه سـازی یـک امـر ضـروری و اجتناب ناپذیر برای بهبود و پیشرفت نظری در جامعه شناسی است امّا ایـن فراینـد در عمـل بـا چالش های عدیده ای روبروست ؛ ثانیاً فرانظریه پردازی این امکان را به جامعه شناس میدهـد کـه در یک چهارچوب منطقی، نظریات جامعه شناسی را مورد بازاندیشی و نقد قرار داده و به فهـم عمیق تری از آن دست یافته و چشم انداز نظـری جدیـدی را خلـق نمایـد.
مقدمه در حالیکه نظریه (Theory) چراغ راه تحقیق شمرده میشود و میدان تحقیـق را بـرای محقـق روشن میکند (سروش ، ١٣٦١) و اغلب تحقیقات بویژه در حوزه جامعه شناسی نیز بـا مـرور سوابق نظری شروع میشود، امّا در اغلب مـرور نظریـات و جمـع بنـدی آن تحـت عنـاوین «چـارچوب نظـری» یـا «چـارچوب مفهـومی» و امثـال آنهـا، نقـص آشـکاری را مـیتـوان مشاهده نمود که عمدتاً ناشی از ضعف روش مندی در مرور و فقدان یک چارچوب منطقـی برای نقد و جمع بندی نظریات است .
اگر چه در تعریف نظریه ، همچون اغلب مفاهیم منبـایی علـوم انسـانی، توافـق فراگیری میـان جامعـه شناسـان وجـود نـدارد (آرون ، ١٣٩٦، ص ١٩٢)، لکـن ایـن تعریـف کرلینجر (کرلینجر، ١٣٧٧، ص ٢٩) که میگوید: «نظریـه مجموعـه ای از سـازه هـا (مفـاهیم )، تعاریف و گزاره های به هم مرتبط است که از طریق مشخص ساختن روابط بین متغیرهـا، بـا هدف تبیین و پیش بینی پدیده ها، دید نظام یافته ای از پدیده ها ارائه میکند»، با اقبال بـیش تـری روبه روست .